بسم الله الرحمن الرحیم

73 فرقه (فرقه شناسی)

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) : امت من بر ۷۳ فرقه تقسیم خواهند شد که فقط یک گروه از آن در بهشت و ۷۲ فرقه در دوزخ خواهند بود

آنچه باید در مورد فرقه انحرافی گنابادی دانست


73 فرقه: امام رضا علیه السلام :هر کس  نام صوفیّه نزد وی برده شود و آنان را با زبان و دل انکار نکند از ما نیست، و هر کس آنان را انکار کند مانند کسی خواهد بود که در برابر رسول خدا (ص) به جهاد با کفّار بپردازد.سفینه البحار، ج۲، ص ۵۷٫

    مخالفت دراویش گنابادی با مردم انقلابی (۱)

گذر از تاریخ  ظلمی بس نابخشودنی است.  ما هم بر خود واجب دانستیم  در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب به افشای ظلمی بزرگ از طرف دراویش دست بزنیم و  این فرقه را که از اول هم بویی از اسلام و انقلاب نبرده است را رسوا کنیم.   دراویش از همان ابتدا شریک دزد و رفیق قافله بودند. به دزدها اطلاع می‌دادند که قافله چه موقع حرکت می‌کند و بعد خودشان شریک سارقین می‌شدند. باطن تصوف، وابستگی به شیاطین و منحرفینی است که اصلاً معاد را قبول ندارند، همچنین با انقلاب اسلامی ایران همه چیز آنها به خطر افتاد، چرا که وقتی مردم عاقل بشوند و به عقل و علم و دستورات الهی مراجعه کنند، خواه ناخواه بازار خرافات کساد می‌شود.

اما دیری نپایید که بزرگترین معجزه قرن به تحقق پیوست. فریادهای اسلام‌خواهی و انقلابی مردم مسلمان ایران، نظام شاهنشاهی را سرنگون و پرده از چهره‌های تزویر و خیانت زدود. سناگویان طاغوت و نوکران حلقه‌ به گوش آمریکا از انقلابیون و مجاهدان فی سبیل الله مشخص گردیدند. آنان که از شریعت و طریقت سخن میگفتند معلوم شد که حقیقتشان چیزی جز نوکری طاغوت و حمایت از ظالمان و ائمه کفر نیست.

اما به قبل از انقلاب بر گردیم و گوشه ای از مراودات این فرقه و حکومت پهلوی را با هم مرور کنیم.

ارادت  دراویش گنابادی به حکومت پهلوی (۲)

در سالهای مبارزات مردمی علیه رژیم منحوس پهلوی، مردم از ظلم شاه به ستوه آمده بودند، اما دراویش گنابادی با حمایت های خود از شاه ملعون به مخالفت با مردم می پرداختند. در دوران محمد رضا پهلوی دراویش نعمت اللهی گنابادی رابطه‌ای بسیار صمیمی با دربار پهلوی داشتند. «صالح علی‌شاه» و فرزندش «رضا علی‌شاه» به قدری مورد محبت طاغوت پهلوی بودند که در بیدخت به دیدن آن‌ها می‌رفت. دراویش هم  در جواب  باید عرض ارادت خود را نسبت به شاه نشان داده و از منافعشان دفاع می کردند .

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، اقطاب و دراویش فرقه گنابادی به نفع رژیم منحوس پهلوی و نیز به نفع مرغ طوفان، شاپور بختیار تظاهرات برپا می‌کردند و دراویش فرقه گنابادی شیشه های ماشین هایی را که عکس حضرت امام خمینی را به همراه داشتند خرد می‌کردند. شاید برخی افراد ساده لوح و زود باور ادعا کنند که چماق‌کشی تعدادی از دراویش به حمایت از شاه، ربطی به ـ قطب  دراویش ـ ندارد و خطای چند نفر را نباید به حساب یک سلسله گذاشت. اما پاسخ این سؤال را مردم گناباد و بیدخت به خوبی می‌دانند، زیرا وقتی نورعلیشاه مخالفان خود را به آخور گاو انداخته و پس از کشتن آنان ادعا کرد که گاو به آنان شاخ زده است، این گاو شاخ‌زن چنان رعب و وحشتی در دل مردم منطقه ایجاد کرد که هیچ کس قدرت عرض اندام در برابر خانقاه را نداشت، و آقای صالح علیشاه و آقای سلطان حسین تابنده ـ رضا علیشاه ـ تابع و دنباله‌روی همان سیاست رعب و وحشت بودند.

از طرف دیگر قدرت آقای قطب هم طراز و در عرض قدرت رژیم طاغوت بر سر مردم بود، بطوری که تعدادی از مردم بیدخت خود را محکوم به دو استبداد شاهنشاهی و سلطان علیشاهی می‌دانستند، در چنین شرایطی چه کسی باور می‌کند که چندین روز دراویش به نفع شاه چماق‌کشی کرده و شیشه اتومبیلهای حامل عکس امام را خرد کنند و هیچ اجا زه‌ای از  قطب خود نگرفته باشند. از آنجا که اقطاب دراویش رابطه خوبی با دربار شاه داشتند، حمایت از حکومت پهلوی را تا جایی ادامه داده که منجر به ضرب و شتم مردم انقلابی توسط دراویش شد.

صالح علی‌شاه با رژیم منحوس پهلوی رابطه‌ای بسیار صمیمی داشت و در اتمام ساختمان مزار سلطانی و آبادانی بیدخت از کمک‌های بی دریغ دربار پهلوی برخوردار بود. مزار سلطانی در بیدخت گناباد قرار دارد و اکنون هم مقر فتنه دراویش علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی است.

اقطاب دراویش از دیر باز مورد حمایت های حکومت پهلوی بوده اند و یکی از خدمات آنها به این فرقه این بود که در سال ۱۳۲۵ه.ش. به موجب تصویب نامه‌ی هیأت وزیران، املاک موقوفه‌ی فرقه‌ی گنابادی در بیدخت و سراسر کشور از پرداخت حق الثبت و مالیات معاف گردید. موقوفات مزار ملاسلطان را از مالیات معاف کردند و در آن زمان مجلس شورای ملی برای این کار قانون گذاشت. از دویصت نفر نماینده شاید پنج یا شش نفر بیشتر صوفی نبودند، ولی رأی آورد و این نشان می‌دهد که دستور مهم و محکمی پشت سر آن بوده است. قبل از این، موقوفات امام رضا (ع)، حضرت معصومه (ع)، حضرت شاهچراغ (ع) و حضرت عبدالعظیم‌(ع) از مالیات معاف بوده که حکومت پهلوی مزار سلطانی مقر فتنه دراویش را هم جز اماکن مقدس ثبت کرده بود. خوش خدمتی های حکومت پهلوی به اینجا ختم نمی شد و با استخدام بعضی دراویش گنابادی در وزارت کشور و سازمان اوقاف با توصیه‌ی تیمسار سرتیپ «علی پرورش» و تیمسار «نعمت الله نصیری» رییس ساواک شاه موجب تسهیل دست اندازی سران این فرقه به اموال عمومی و املاک موقوفه گردید. وزرای کشور در انتصاب مسؤولین اجرایی گناباد و بیدخت بی‌مشورت وی اقدام نمی‌کردند.  در جواب این همه خوش خدمتی قطب دراویش هم هرساله در مزار سلطانی مراسم نیایش برای سلامتی شاه و خانواده‌اش برگزار می‌کرد و با ساواک همکاری گسترده‌ای داشت.  طبق آماری که در سال ۱۳۳۷ در میان هست، از شانزده نفر فرماندار استان خراسان، هشت نفرشان صوفی بودند و این چه معنی را می رساند! بی شک در قبال این همه محبت درباری، خدماتی از طرف دراویش هم باید اجرا می شد.

البته بعد از این که دراویش بعد از پیروزی انقلاب عرصه را بر خود تنگ دیدند با همراهی مردمی که تا چند روز پیش به دست خودشان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند ،پلاکارد هایی حمل می کردند که روی آنها با خطی درشت نوشته شده بود  قانون اساسی  جمهوری اسلامی را تایید می کنیم . دراویش در اوایل انقلاب برای فریب مردم انقلابی در خانقاه های خود که محل فعالیت های فقرای گنابادی بود عکس های امام خمینی (ره) را نصب می کردند. بعد از پیروزی انقلاب فعالیت های خود را محدود به داخل خانقاه ها می کردند . دراویش منافعشان از طریق حکومت پهلوی تامین می شد  وچون ضربه سنگینی را از جمهوری اسلامی ایران خورده  بود ند  در جست و جوی فرصتی مناسب هستند تا نیش خود را بر بدنه نظام وارد کنند .

غائله قم (۳)

البته  این را هم عرض کنیم که فعالیت های این فرقه محدود به قبل از انقلاب نبود. سال ها پیش عده ای از درویش ها به صورت غیرقانونی محلی را تحت عنوان حسینیه در خیابان ارم شهر مقدس قم احداث کردند که این کار با اعتراض شهرداری مواجه و به کمیسیون ماده ۱۰۰ ارجاع شد و در کمیسیون نیز رای به تخریب محل داده شد. همزمان با صدور رای کمیسیون ماده ،۱۰۰ با توجه به موقوفه بودن محل مذکور، شکایتی مبنی بر عدم مشروعیت تولیت آن توسط اداره اوقاف به مراجع قضایی تقدیم شد که پس از رسیدگی، حکم به نفع اداره اوقاف صادر و محل به حکم دادگاه پلمپ شد. پس از اجرای حکم دادگاه تعدادی از دراویش که خودشان را  حق می دانستند از استانهای مختلف در قم جمع شده و اقدام به اشغال محل نمودند و مجددا با پیگیری و شکایت اداره اوقاف، دادگاه حکم رفع تصرف عدوانی از محل مذکور را صادر و جهت اجرا به نیروی انتظامی ابلاغ کرد. مسئولان نیروی انتظامی برای جلوگیری از بروز خشونت و اثبات حسن نیت خود در تاریخ ۸۴,۱۱,۱۲ با افراد حاضر در حسینیه (خانقاه) وارد مذاکره شده و با اخذ تعهد از آنان، اجرای حکم برای مدت یک هفته به تعویق افتاد. در تعهد نامه ای که به امضا آقای شریعت ( شیخ دراویش) رسیده آنان تعهد کردند که در صورت تمدید مهلت، کسانی که از استانهای دیگر در محل تجمع کرده اند از قم خارج شده ولی با وجود تمدید مهلت، آقایان نه تنها به تعهدات خود عمل نکردند، بلکه اقدام به فراخوان پیروان خود از استانهای دیگر نموده و روز به روز تعدادشان را افزایش دادند و به دلیل کمبود ظرفیت حسینیه، در کوچه و خیابان اجتماع کرده و مشکلاتی را برای کسبه و شهروندان ایجاد نمودند.

در مجموع مشخص شد که این مجموعه نه تنها قائل به تمکین در برابر دستور قضایی نیستند بلکه با متشنج کردن فضا به دنبال ایجاد درگیری هستند که در آخر با حضور خودجوش مردم قم و مداخله نیروی انتظامی خانقاه تخلیه و عده ی زیادی دستگیر شدند.

 

ماجرای درگیری بروجرد (۴)

 همچنین ماجرای درگیری دراویش با مردم بروجرد از آنجا شروع شد که فعالان مسجد النبی بروجرد از دراویش درخواست مناظره کرده بودند که هر بار با طفره رفتن از این کار ممانعت می کردند. همچنین دراویش بروجرد آبان سال ۱۳۸۶ به مسجد النبی (ص) این شهر حمله کرده و ضمن گروگانگیری، تعداد زیادی از نمازگزاران آن را مجروح کردند.

با این حال، شورای تأمین استان بلافاصله با حضور استاندار تشکیل جلسه داد و بنا به درخواستهای مکرر مردم بروجرد، حکم به تخریب مرکز فعالیت این فرقه انحرافی داد. اقدامات روشنگرایانه مسجد النبی (ص) بروجرد علیه بدعتهای فرق مختلف اسلام، عامل اصلی هجوم صوفیان به این مسجد بوده است. دروایش برای تخریب نشدن خانقاه شان توسط شورای تامین دست به ایجاد اغتشاش و فحاشی علیه مردم کردند تا انجا که نیروی انتظامی وارد عمل شد و با ممانعت دراویش برای تخریب خانقاه مواجه شدند که با ایجاد در گیری آخر ،خانقاه دراویش در بروجرد هم تخریب شد.

ماجرای درگیری کوار (۵)

ماجرایی مشابه قم و بروجرد، اینبار در شیراز اتفاق افتاد اما حرفی از تخریب  نبود.  اینبار دراویش گنابادی به یک طلبه جوان اهانت کرده بودند که مردم انقلابی شیراز دست به راهپیمایی زدند. ماجرای دراویش گنابادی با مردم از آنجایی آغاز شد که به گفته یکی از طلاب این شهر اواسط ماه رمضان ۱۳۹۰ حجت‌الاسلام شهبازی به عنوان مبلغ به یکی از روستاهای «کوار» رفته و در مورد فرقه‌ها و مذاهب با مردم به گفت‌و‌گو نشسته است.

بعد از سخنان این طلبه، تعدادی از دراویش گنابادی که استدلال‌های وی به مذاق آنها خوش نیامده با وی درگیر می‌شوند و او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند عده‌ای از مردم این شهرستان نیز در پی ضرب و شتم حجت‌الاسلام شهبازی و توهین و فحاشی به لباس روحانیت و مقدسات اسلامی از سوی دراویش گنابادی در اقدامی خودجوش و مردمی راهپیمایی می‌کنند.دروایش با اسلحه‌های شکاری و نظامی به مقابله با مردم حزب اللهی کوار پرداختند که عده زیادی از مردم را مجروح کردند دراویش هم با مظلوم نمایی چهره معصومی را از خود همیشه در اذهان عمومی به نمایش می گذارند. باید این را هم بدانیم که دراویش همواره با حمایتی که از جانب رسانه‌های مختلف می‌شوند کوچکترین اتفاق رخ داده برای آنها را رسانه‌ای می‌کنند تا به اهداف شوم خود برسند.

حمایت قطب گنابادی از سران فتنه (۶)

اما آخرین مداخله دراویش در انتخابات ۸۸ بود که حمایت اقطاب گنابادی از سران فتنه  خود نشانگر خصم آن ها از جمهوری اسلامی بود. دراویشی که خود را سکولار می داند و  این مطلب را همیشه  بازگو میکنند که فقرای گنابادی دخالتی در سیاست نمی کنند .اما چهره قطب گنابادی با حمایت از سران فتنه و اعلام از کاندیدای خاص  نمایان می شود. با این کار حرف  خود و بزرگان خود را نقض میکنن که دراویش در سیاست دخالت نمی کنند . اما در سال ۸۸  نور علی تابنده  قطب دراویش گنابادی تاکید می کند که امروز حمایت از کروبی در انتخابات وظیفه تمام فقرا است.

 زمان می گذرد و تفکرات  و اهداف این فرقه ها  مثل روز روشن می شود و پرده از این چهره ی به ظاهر اسلامی برداشته خواهد شد. امیدواریم سران این فرقه راه خود را به سمت انقلاب کج کرده و به راه درست و حق  برگردند، هرچند چنین کاری محال و به دور از ذهن است و معجره ای بزرگ می خواهد که اقطاب دراویش با پیشینه سیاه خود به این سمت بیایند و از گذشته خود ا ظهار عجز و پشیمانی  کنند.

عمریست که آنتی درویش شد کارم ***با هرکس که برضد صوفی بود همکارم

     تا جان به تنم هست هردم گویم 

با سلام 
من خود شهروند گنابادم و با این لفظ شما مخالفم شما طوری به سیاه نمایی گناباد پرداخته اید که باعث منفور شدن گناباد نزد مردم سایر شهر ها میشود. جمعیت صوفیان که تقریبا فقط در بیدخت متمرکز شده اند بسیار اندک بوده و بقیه مردم همه بدون استثنا شیعه ی دوازده امامی اند. اما همین جمعیت ناچیز به دلیل داشتن ثروت ,قدرت و نفوذ در جریان اصلاحات هنوز جایگاه خود را حفظ کرده اند . البته شایان ذکر است که مزار منحوس جناب اقا ( مزار سلطانی ) تا کنون بر خلاف سایر نقاط شیعه نشین بیدخت هنوز از گاز شهری برخوردار نیست. 
در پایان پاید بگویم که گناباد همیشه پشت امام و انقلاب بوده و خواهد بود نه تنها گناباد بلکه تمام شهرها و توابع ان .
گناباد شهری با سابقه تاریخی کهن دارای عمیق ترین قنات جهان و پرورش دهنده ی علمایی مانند شیخ بهلول گنابادی است . همان عالمی که سخنانی کوبنده در مسجد گوهرشاد علیه نظام شاهنشاهی انجام داد .
سلام علیکم
حق با شماست و بنده هم کاملا مطلعم
اما متاسفانه اینها خودشان را گنابادی معرفی کرده و با آن نام معروف شده اند
درود بر گنابادی های عزیز بنده هم گرچه گنابادی نیستم ولی گنابادی ها را دوست دارم
درود و رحمت خدا بر آیت الله شیخ بهلول گنابادی
خداوند به حق امام رضا علیه السلام ریشه نفاق و دوروئی و تفرقه را از امت اسلام و تشیع بخشکاند
سلام بهترین راه اینه که اسمم گناباد را بزارید فاطمیه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
منوی موضوعات وبلاگ
سلام علیکم
به حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ 19/10/1392 با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات وارده بر مکتب اهل بیت (علیهم السلام ) یعنی مذهب حقه شیعه اثنی عشری از جانب سایر فرق به ویژه وهابیت راه اندازی شد!
در ضمن برخی با امکانات تبلیغی بسیار عظیمی که در اختیار دارند اینطور وانمود می کنند که مسلمانها دو دسته اند آنهم شیعه و سنی!!!
اما ما می خواهیم بگوییم مسلمانها ده ها فرقه اند که یکی از آنها شیعه است!!!
دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آرشیو موضوعی وبلاگ