بسم الله الرحمن الرحیم

73 فرقه (فرقه شناسی)

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) : امت من بر ۷۳ فرقه تقسیم خواهند شد که فقط یک گروه از آن در بهشت و ۷۲ فرقه در دوزخ خواهند بود

فساد گسترده در خانقاه "یارسان"ها

 

پیر خانقاه"یارسان" ها در کرمانشاه، به پسر بچه شش ساله مریدش تجاوز کرده و به جای اظهار پشیمانی و سرافکندگی، مدعی است که وی متبرک شده و دیگر مریض نمی شود و والدینش باید از او تشکر به عمل آورند.

به گزارش سراج، بر اساس افشاگری یکی از مرتبطین فرقه" یارسان"- که به " اهل حق" یا" علی اللهی" ها نیز مشهور هستند-، دو فعل حرام زنا و لواط در این فرقه فراگیر شده و بزرگان و سردمداران آن به بهانه های عوام فریبی مانند: تبرک فرد و زیاد شدن تعداد اعضای این فرقه و ... به این اعمال شنیع دست می زنند.

بنا به اقرار این فرد، اعضای این فرقه مسلمان نیستند و اساسا به اسلام روی نیاورده اند و پیروان آن به دلیل بی سوادی سران فرقه که به "پیران یارستان اهل حق" مشهور هستند، دچار خرافات شده اند.

آن گونه که از نوشته های این شخص در شبکه اجتماعی برمی آید، در خانقاه های "یارسان" ها تحت عنوان نذورات، اموال مردم از آنها گرفته می شود و مردان تشویق به اعتیاد و زن ها نیز وادار به خیانت می شوند.

یکی از مواردی که وی به عنوان مستند ادعای خود آورده، زنای یکی از پیران خانقاه با زنی متاهل است که دو فرزند نامشروع نیز از این ارتباط، به وجود آمده و این فرزندان در اروپا آواره شده و از شرمساری، هویت خود را از همه پنهان می کنند.!

در فسادی دیگر، پیر خانقاه "یارسان" ها در کرمانشاه، به پسر بچه شش ساله مریدش تجاوز کرده و به جای اظهار پشیمانی و سرافکندگی، مدعی است که وی متبرک شده و دیگر مریض نمی شود و والدینش باید از او تشکر به عمل آورند.

از بهانه های دیگری که تجاوزات خانوادگی نیز در این فرقه توجیه شده، "اهل حق" زاده بودن طفل نامشروع حاصل از زنا است و با همین استناد، فردی از این فرقه با زن برادر خودش، ارتباط نامشروع برقرار کرده و حتی از وی صاحب فرزند حرام زاده نیز شده است.

بنا بر این گزارش، " اهل حق" نام فرقه ای است که در قرن هفتم هجری در منطقه کردنشین غرب ایران، مجاور کشور عراق شکل گرفت. از فردی به نام "سلطان اسحاق" از منطقه کردستان عراق، به عنوان موسس فرقه یاد می شود.

مهم ترین متن دینی این فرقه، " کلام خزانه" یا " سرانجام" نام دارد که در نظر غالب اهل حق در حکم وحی منزل و تعلیمات آن کامل و بالاترین سند مسلکی و حاکم بر جمیع شئون زندگی، مراسم، تشریفات مذهبی و دعاهای آنها است.

هر چند اعتقادات و روند تاریخی فرقه"یارسان" چندان روشن نیست، ولی تحقیقات انجام شده نشان داده، برای عضویت در آن، تشریفاتی همچون عهد و میثاق و سرسپردن، سر تسلیم به مسلک اهل حق فرود آوردن و با صاحب خاندان بیعت نمودن، باید گذرانده شود.

گفتنی است، شارب زدن در این فرقه به شدت ممنوع و برای نماز، ‌روزه، غسل،‌ تیمم و ... احکام عجیبی وضع کرده اند و در مسائل اجتماعی زندگی مانند: داد و ستد، قضاوت، ارث و... برای "پیر یارسان" ها، حق وضع قوانین قائل هستند.

منبع:

http://www.fergheh.ir

این نوع تهمت های کذب و ناروا که به احتمال قوی راوی آن، فردی مزدور و یاوه گو بوده و یا گوینده اش آدمی عقده ای و خودفروخته می باشد و به دلیل همین آسیب های روانی بود که از طرف خانواده اش ترد و رانده شد و در غربت از فرط بی کسی دچار توهم، خودشیفتگی و یاوه سرایی شده است.
لذا پاسخی جز سکوت ندارد و انتشار چنین اراجیفی در این سایت نیز موجب بی محتوا شدن سایر مطالب مندرج در آن خواهد شد.
یاعلی 
من یک اهل حقم و حق جز خداونداحدوواحدنیست اهل حق مولای شرف علی را به حکم اشرف مخلوقات بودن این مولای بزرگوار میستاید چه خدایی باید باشد این الله که معجزه اش مولای ماعلی ست 
این بهتانها را به جان ودل خریداریم اما یادتان باشد قلم وکلمه امانات پرودگارند نزدآدم
افترا در اسلام ناب محمدی حکم شدیدی دارد برادر افترا نبندید روز قیامتی هم هست 
اهل حق واقعی جز پاکی وراستی ونیستی وردا چیز دیگری ندارد پاکی چه باطنی چ ظاهری ازلباس پاک تا افکارونیات پاک...راستی ب معنای پرهیز ازکوچکترین دروغ وخیانتی..نیستی به معنای دوری از کبروغرور و ردا به توسل به فرموده ی مولای روح وروانم پسندیدن آنچه که برخودمیپسندی برای دیگران و نپسندیدن آنچه ب خود در حق دیگران نیز
یاعلی فهم حقیقت روحی بزرگ میخواهد با این افتراها ساحت پاک حق وحقیقت سلطانی آلوده نمی شود
به حکم انسانیت نظررو حذف نکنید
اگرچنین چیزی در میان جامعه یارسان واقعیت داشته باشد خود جامعه یارسان خانقا را بر سر پیر خراب میکنند ظاهرا شما از خدا ترسی ندارید که به این راحتی دروغ تحویل مردم میدهید لباس پیامیر هم ظاهرا برتن داری وقتی هم درمقابل حقیقت قرار میگیری میگویی ما مطالب را ازسایتهای دیگر دریافت داشته ایم لطف کنید در مورد سعید طوسی قاری معروف قران هم مطلب بنوسید وانرا نقل قول از دیگران بیان نمایید اگر راست میگویید شما در چه عالمی سیر میکنید وفکرمیکنید مردم در چه عصری زندگی میکنند دست بردارید از این چرندیات
لینک مبدا رو گذاشتیم توی وبلاگ که می تونید ببینید
هو اول یار اخر یار
جناب اقای علوی ضمن عرض سلام ویاعلی مدد
قابل توجه شما ایه ای در قران یارسان بدین مضمون میباشد که با ترجمه نقل میکنم (هان ای انسان ما شما را از مذکری ومونثی خلق کردیم ودر قبایل گوناگونی قرار دادیم براستی گرامیترین شما نزد پروردگار پرهیز کارترین شماست) همچنانکه ملاحظه مینمایید در ابتدای ایه امده ای انسان نگفته ای مسلمان ویا ای مومن لذا شامل همه انسانها میباشد چه یهودی چه بوداییی وچه کرد وترک وعرب وغیره لذا نشانه پرهیزکاری چیست مگر نه این است پرهیزکار کسی است که دروغ نگوید وننویسد تهمت نزند وغیبت نکند ودزدی نکند وخیانت در امانت نکند قطعا اینهارا قبول داری بدان فقط اینهارا شامل نمیشود به عنوان مثال اگر فردی دروغگویی دیگران را هم بازگو کند وبنویسد را هم شامل میشود این سقوط اخلاقی مورد نظر شما درکدام جمخانه کرمانشاه صورت گرفته نام جمخانه را ببرید نام فرد مذکور را هم ببرید میدانم خودت خوب میدانی این موضوع تهمتی بیش نیست همچنانکه طبق ایه قران که فوقا اشاره شد اگر یک فرد بودایی ویهودی پرهیزکار باشد قطعا پیش خدا گرامیتر از ان شیعه ای میباشد که خود را اولاد پیامبر میداند وبه دیگران تهمت ودرغ میبندد 
سلام علیکم
شما این قطعیت را چطور بیان می کنید که یک فرد بودایی ویهودی پرهیزکار از شیعه گناه کار بهتر است؟؟
فساد عقیده بالاترین فساد است و اگر کسی عقیده اش فاسد باشد هرگز رستگار نخواهد شد
یا هو
دروع گفتن ناشی از فساد عقیده است وهمچنین بازگو کردن ونشر دروغ دیگران هم ناشی از فساد عقیده است همچنانکه نص صریح ایه قران است میگوید ای انسان نمیگوید ای یارسانی ویا ای شیعه ویا ای اهل تسنن ویا ای سادات میگوید ای انسان مخاطب تمام انسانها میباشد از هر قوم وقبیله ومذهب ودین وایین وغیره گرامیترین هم نزد خدا پرهیزکارترینشان است این نشانه عظمت خدا است خدا که مثل من وشما تنگ نظرنیست همه را ستایشگرخود وبنده خود میداند همه پیش خدا عزیز هستن اما پرهیزکاران ازهر قومی ونژادی عزیزترن مگه در کتاب خدا نیامده انچه که در زمین واسمان است  ومابین ستایش خدا میکند پس همه ستایشگر خدا هستند شما که ادعا میکنید از نسل پیغمبر هستید چرا دروغ وتهمت دیگران را نسبت به یک اقلیت چند میلیونی نشر میدهید مگر این امر برشما مسلم شده که انرا نشر میدهید بازهم تاکید میکنم خودت خوب میدانی داری نشر اکاذیب میکنی بترس از خدا از ان خدایی که به هر بگذریم 

یا الله
همین قرآن فرموده انما المشرکون نجس (توبه 50) یعنی کسی که عقیده اش فاسد است و مشرک می باشد نجس و پلید است.
ما مطلب فوق را باذکر منبع و لینک آن منتشر کرده ایم و بالفرض که دروغ باشد و ما هم عالما منتشر کرده باشیم این ناشی از فساد عقیده نیست و ناشی از سوء عمل است.
در ضمن از وقتی کسی مثل شما که قرآن ایمان ندارد چطور  به آن استدلال می کنید؟؟ اصلا قرآن برای هدایت مومنین است نه مطلق انسانها:

ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَرَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ

این است همان کتابی که در آن هیچ شکی نیست، کتابی که برای هدایت پرهیزگاران است.3

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ

کسانی که به غیب ایمان می آورند و نماز می گزارند و از آنچه روزیشان داده ایم، انفاق می کنند.4

والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ

و آنان که به آنچه بر تو و بر پیامبران پیش از تو نازل شده است، ایمان می آورند و به آخرت یقین دارند.5

أُوْلَـئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

ایشان از سوی پروردگارشان قرین هدایتند و خود رستگارانند.6

این آیه هم در رد عقیده شما و اینکه هر کس آیات قرآن را تکذیب کند تا ابد در جهنم خواهد ماند:

«یا بَنى آدَمَ إِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتى فَمَنِ اتَّقى وَأَصْلَحَ فَلا خَوفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ * وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِ آیاتِنا وَاسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ؛ اعراف/۳۵ـ ۳۶.

اى فرزندان آدم البته اگر پیامبرانى از شما به سوى شما بیایند و آیات مرا بر شما بخوانند، آن کس که تقوا پیشه سازد و خود را اصلاح کند بر او ترس و اندوهى نیست ولى آنان که به تکذیب آیات ما برخیزند و کبر ورزند، اهل آتش بوده و پیوسته در آنجا مى باشند».

یا هو 
جناب اقای علوی خدمت شما عرض شود همین ایاتی که شما ردیف نموده اید ایاتی است که مشمول عام میشود یعنی پرهیزکاران از هر کیش ومذهب وایینی ودینی لذا در شان دروغگویان وناشران اکاذیب نازل نشده است ودر ثانی شما را توجه میدهم به ایات اول ال عمران که با نص صریح میگوید تورات وانجیل وفرقان برای هدایت انسانها نازل شده است ودرانجا به مطلق انسان اشاره دارند حال دروغ به جامعه یارسان میبندی ببند باکی نیست حداقل به قران دروغ نبند
یا الله
«إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» (آل عمران، 19)
درباره این آیه هم تحقیق کنید.
در ضمن اجماع همه فرق اسلامی این است که خداوند هیچ دینی را غیر از اسلام نمی پذیرد
یا هو
ایه مورد اشاره جنابعالی در قران یارسان مورد تایید تمام یارسان میباشد ودر این ایه منظور از اسلام در ایه مذکور همان باورمندیهای یا رسان است که در ازل با انجام مراسم سرسپردگی بین خدا وذرات انسان پایه ریزی وپایه گذاری شده است همه جامعه یارسان باورشان این است که باورمندیهای یارسان ازلی است این موضوع بین تمام یارسان بصورت اجماع میباشد 
یا الله
پس چرا آیه اینطور نازل نشده: "إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ یارسان"  ؟؟؟؟
یا هو
اسلام باب افعال ازریشه (س ل م)ومعنی لغوی این ریشه سالم شدن ورهایی یافتن است سالم شدن ورهایی یافتن از هرگونه تزویر توهین کردن دروغگویی تحقیرنمودن وخیانت در امانت کردن ونشراکاذیب وغیره واگربه طور خلاصه بگویم رعایت مکارم اخلاقی اصولا بعث انبیا برای مکارم اخلاقی بوده است اگرکسی این اصول را رعایت کند هردینی داشته باشد مسلم ومسلمان است واگر در برابر خدا وحجتهای او سرتسلیم فرود اورد هم مسلم است وهم مومن کما اینکه در قران میخوانیم (ای پیامبر بگو شما اسلام اورده اید ) لذا کسی شاید اسلام اورده باشد اما ایمان نیاورده باشد ایمان اوردن زمانی تحقق میابد که به عهد الست وفا کند ودر دنیا ان عهد را بیاد اورد وتجدید میثاق کند که جامعه یارسان با انجام دادن مراسم سرسپردگی تجدید میثاق میکنند حضرت علی میگوید اسلام همان تسلیم است واما یارسان واژه یار یعنی خدا دوست وسان جمع میشود یعنی دوستان خدا یعنی کسانی که خدا را دوست دارند وخدا هم انهارا دوست دارد ومصداق ایه قران (یحبهم  ویحبونه ) لذا باورمندی یارسان همان باورمندی است که نزد خدا وراه یاری راه راستی وراه حق است در کلام میخوانیم 
یارسان وراه       راه حق راسین برانان وراه
یعنی ای یاران وای دوستان حق در راه دوست با راستی قدم بردارید 

یا الله

مثل عقیده و مسلک من درآوردی تون کلمات رو ترجمه من درآوردی نکنید لطفا

 

واژه "اسلام" مصدر باب افعال از "س ل م" به معنای صحت، عافیت و دوری از هر گونه عیب، نقص و فساد است و در باب افعال به معنای "انقیاد، اطاعت و امتثال امر و نهی بدون هیچ گونه اعتراض"است. [1]

 

قرآن هم در این معنای وسیع، اسلام را استعمال کرده و می فرماید: تمام کسانی که در آسمان و زمین هستند، یا تمام موجوداتی که در آسمان و زمین هستند، مسلمان و در برابر فرمان خدا تسلیم اند از روی (اختیار، یا اجبار) تکویناً یا تشریعاً. [2]

 

انسان متصف به وصف اسلام، انسانی است که نسبت بهر سرنوشتى که از ناحیه خداى سبحان برایش تعیین مى‏شود، چه سرنوشت تکوینى، از قدر و قضاء و چه تشریعى از اوامر و نواهى و غیر آن مطیع و تسلیم باشد. [3]

 

اسلام   در اصطلاح بر شریعت پیامبر خاتم (ص) اطلاق شده است. [4] شاید بتوان گفت مناسبت میان معنای اصطلاحی و معنای لغوی اسلام این است که دین اسلام سراسر طاعت و تسلیم در برابر خداوند و پذیرش و انقیاد اوامر، بدون هیچ گونه اعتراضی است. [5]

 

در فرهنگ قرآن، مسلمان تنها به پیروان پیامبر اسلام (ص) اطلاق نمی شود، بلکه اسلام به معنای وسیع کلمه (معنای لغوی)، تسلیم مطلق در برابر فرمان خدا و توحید کامل و خالص از هر گونه شرک و دو گانه پرستی است و به همین جهت است که قرآن کریم حضرت ابراهیم (ع) را مسلمان معرفی می کند. [6]

 

و اگر خدای متعال به پیامبر اسلام(ص) می فرماید: بگو هر آینه من مأمورم که نخستین کس باشم که تسلیم امر خدا شده باشد [7] .

 

اوّلین مسلمان در این جا، به معنای تسلیم مطلق در برابر خداوند در میان امت خود، است (معنای اصطلاحی) و گرنه شکی نیست که پیامبران گذشته و پیروانشان هم، مسلمان و تسلیم در برابر فرمان الاهی بودند.

 

بهر حال، آنچه را که از آیه 85 سوره آل عمران (هر کس غیر از اسلام را دین خود برگزیند، از او پذیرفته نیست)، هم چنین از آیه 3 سوره مائده (امروز دین شما را به کمال رساندم ...و اسلام را دین شما برگزیدم) استفاده می شود، مسلمان به پیروان دین اسلام اطلاق می شود؛ زیرا که آنان با پذیرفتن دین اسلام و اعتقاد به تمام پیامبران و شرایع آسمانی، تسلیم بودن خود را در برابر پروردگار اعلام کرده اند. طبق این معنا، اکنون به پیروان ادیان دیگر "مسلمان" گفته نمی شود؛ زیرا که با نپذیرفتن دین خاتم از تسلیم در برابر خدا سرپیچی کردند و صفت مسلمانی و تسلیم بودن را از خودشان دور کردند. البته این اسلام و مسلمانی، ظاهری است، نه واقعی. مسلمان واقعی کسی است که هم به زبان و هم در عقیده و هم در عمل تسلیم احکام و دستورات دینی باشد؛ یعنی هم به زبان اقرار به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر (ص) داشته باشد و هم در عمل اوامر و نواهی خداوند را اجرا کند.

 

مسلمان واقعی کسی است که به احکام دینی اعم از قوانین اجتماعی، نظیر حق الناس، حقوق شهروندی و... و احکام فردی مانند نماز، روزه، و ... پایبند باشد. [8]

 

دین اسلام دارای ویژگی های منحصر به فردی است که آن را از سایر ادیان متمایز ساخته است برخی از این ویژگی ها عبارتند از:

 

1- جهانی بودن دین اسلام:

 

دین اسلام مختص به شبه جزیره عربستان نبوده و نیست؛ بلکه به عنوان کامل ترین دین، در صدد رهایی تمام انسان ها از چنگال شرک و بت پرستی است و در راستای همین رسالت جهانی بوده که پیامبر اکرم (ص)از همان سال های نخستین ورود به مدینه، نامه هایی را برای سران کشورهای مختلف فرستاده و آنها را به دین اسلام دعوت نمود.

 

2- کامل ترین دین:

 

خداوند ادیان متعددی را برای هدایت انسا ن ها فرستاده است که در اصل با هم اختلاف نداشته اند. دستورات و احکام هر دین متناسب با زمان تشریع خود بوده است و همیشه با آمدن دین بعدی، دین قبلی منسوخ می شده است ولی اسلام کامل ترین و آخرین دین آسمانی بشر است که بعد از آن دین دیگری از طرف خداوند فرستاده نشده و نخواهد شد.

 

اسلام دین خداست و مشیت خدای تعالی بر آن قرار گرفته است که تا أبد بشر را به وسیله این دین هدایت فرماید و این دین را دین تمامی ملتها قرار داده است و هم چنین پاسخگوی همه نیازهای بشر است حتی در مورد پدیده های نوظهور.

  ____________________

[1] . النکت و العیون، (تفسیرماوردی)، ج 1، صص 379 – 380.

[2] . تفسیر نمونه، ج 2، ص 643.

[3] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان (ترجمه)، ج 1، ص 454.

[4] . الوجوه و النظائر، ج 1، ص 248.

[5] . مبادی الاسلام، ص 7.

[6] . آل عمران، 67،   " مَا کاَنَ إِبْرَاهِیمُ یهَُودِیًّا وَ لَا نَصْرَانِیًّا وَ لَاکِن کاَنَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَ مَا کاَنَ مِنَ الْمُشْرِکِین"‏   یعنی:" ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى بلکه موحّدى خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود. "

[7] . انعام، 14،   " قُلْ إِنىّ‏ِ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِین‏"

یا هو
جناب علوی بنده مثل شما بیکار نیستم من برای گذران زندگی حال واینده خود باید کار کنم ومثل امثال شما از منابع دولتی حقوقی دریافت نمیکنم (خوشبختانه شفاف سازی بوجه در این دولت خیلی از واقعیتها را مشخص کرد وامثال تو دیگر نمیتوانند منکر بعض واقعیتها شوند واگر هم منکر شوید کسی باور ندارد زحمت به خود ندهید) لذا من به صورت خلاصه اسلام را معنی نمودم در همان خلاصه هم  چکیده مطالب شما کنجانده شده اگر دقت بیشتری بخرج میدادی بنده براین باورم کسی که دروغ میگوید ودروغ پراکنی میگوید ودروغ مینویسد از سلامت روان برخوردار نیست کسی که دروغ نمازش نماز نیست چونکه اولین اثری که نماز دارد طبق گفته قران این است که انسان را باز میدارد از انجام منکر ایا دروغ گفتن ونشر اکاذیب از منکرات هست یا نیست تهمت وافترا از منکرات هست یانیست در ضمن باورمندی یارسان ادعای شما است که من دراوردی است خیلی راحت من هم میتوانن بگویم باورمندیهای شما هم من دراوردی است ولی ما این را نمیگوییم واخترام به باورمندیهای دیگران برما فرض شده است در ضمن تعصب خشک خالی را هم از خود دور کن 
یکی از شاعران میگوید 
هرانکس را که بغض وکینه وجنگ است        اسمان وزمین براوتنگ است 
بیخود اسمان وزمین را برخود تنگ مکن بگذار دریچه چشم شما میدان دید وسیع داشته باشد فکر کنم سکوت برای شما جایز باشد شما دروغ گفتی چیزی هم طلبکاری ما میگوییم دروغ نگو ودروغ ننویس غیر ازاین ما خواسته ای نداشته ایم در هیچ مذهبی دروغگویی واجب نشده البته در مورد مذهب شما نمیدانم شاید در مذهب شما دروغگویی جایز باشد اگر جایز است تا انجایی که میتوانی دروغ بنویس واز دیگران دروغها را نقل قول کن کلام اخر والسلام
یا الله
شما از کجا می دانید که بنده بیکار هستم و از دولت بودجه و حقوق دریافت می کنم؟؟!!!
در ضمن در ورد این پست اشاره هم شده که از سایر منابع رسمی نقل شده است.
به نظر ما هم کسی که در عقیده و مرام باطلش تعصب و لجاجت به خرج می دهد از سلامت روح و روان برخوردار نیست.
یا هو 
خیلی وقته نظرات نمایش داده نمیشود

هو اول و آخر یار. 

کامله دین اسلام دین اهل حق است .

برای ادامه انشاالله خدمت میرسم  . امام جعفر صادق علیه می فرماید با هم  بحث کنید و نتیجه بگیرید .آماده باشید .

عدالت هیج مرزی را نمی شناسد. 

 

 

دین اسلام کامل است به مذهب حقه تشیع و لا غیر

هو اول و آخر یار .

شیعه در زمانی که اسلام نبوده چه دینی داشته است ؟

سر چشمه دین شیعه از کجا است ؟

امام زمان (عج) وقتی که ظهور میکند از کجا شروع میشود و چه میگوید و چگونه میشود و چند مدت جنگ دین میشود ؟و بعد از ظهور چه اتفاقاتی میافتد ؟

اگر صلاح میدانی تا جواب بفرستم و شاید جواب شما بهتر باشد .

تا همه آن موقه بدانیم و فردی از دوستارانش گول نخورد ....

صدای پایش دارد میآید .

خدا نگهدار همه باشد برحق

 

 

سلام علیکم
شیعه همان اسلام است و قدمت شیعه به اندازه قدمت اسلام است چرا که اولین مسلمان حضرت علی علیه السلام است و پیروان ایشان شیعه هستند
اسلام که نبوده شیعه هم نبوده.
در مورد سوالات دیگرتان تخصص ندارم
ولی اجمالا اینکه از طرف حضرت خون ریزی صورت نمی گیرد و مانند حضرت رسول الله ص تمام جنگهایش دفاعی خواهد بود که ناگزیر عده ای کشته خواهند شد.

بنام خدا

سلام شریعت یعنی چه؟

حقیقت یعنی چه ؟

دستور فرمایید در خدمت هستم . جواب میدهی که شاید جواب شما بهتر باشد و یا جواب دهم تا همه بدانیم و به همدیگر و دیگران سودی معنوی ببخشیم .

التماس دعا

سلام علیکم
«شریعت» در لغت به معناى درگاه و سردر ورودى (= عتبه) و نیز به معناى آبشخور و جایگاهى که بدون طناب از آن آب نوشیده مى شود «مورد الماء الّذى یستقى منه بلا رِشاء» آمده است و به مجموعه مسائل دینى اعمّ از عقاید و اخلاق و احکام نیز «شریعت» گفته مى شود از این جهت که مایه حیات و طهارت کسانى است که آن را بپیمایند و سلوکى هماهنگ با آن داشته باشند. مراد از «شریعت» در آیه ۱۸ سوره جاثیه نیز همین معنا مى باشد: (ثُمَّ جَعَلْنَاکَ عَلَى شَرِیعَة مِّنَ الاَْمْرِ).[۳] البتّه در اصطلاح فقها و کتب فقهی و تعبیراتى نظیر «شرایع الاحکام» خصوص احکام فرعی عملی از آن اراده مى شود که در این صورت کاملا مرادف با معناى اصطلاحى «فقه» است.

نسبت شریعت با دین



شریعت از نظر مفهومی اخص از دین است؛ زیرا شریعت عبارت است از راه و روشی خاص برای امتی یا پیامبری؛ در حالی که دین عبارت است از روش عام الهی نسبت به همه امتها؛ از این رو، شریعت قابل نسخ است؛ لیکن دین به این معنا نسخ پذیر نیست .
.................................
حقیقت (فلسفه)، یکی از اصطلاحات به کار رفته در فلسفه، به معنای قضیه ذهنی و ادراکی مطابق با واقع و نفس الامر
حقیقت (اصول)، یکی از اصطلاحات به کار رفته در اصول فقه، به معنای کارگیرى لفظ در معناى وضع شده
..............................
حقیقت یعنی چه ؟

حقیقت به اصطلاح عرف ، معانی مخصوصی می دهد که در اینجا منظور نیست . اینجا منظور بیان مفهوم فلسفی آن است . فهمیدن تعریف حقیقت به اصطلاح فلسفه

پایان صفحه 135

آسان است زیرا در اصطلاحات فلسفی معمولا حقیقت همردیف “ صدق “ یا “ صحیح “ است و به آن قضیه ذهنی گفته می شود که با واقع مطابقت نکند ، اما “ خطا “ یا “ کذب “ یا “ غلط “ به آن قضیه ذهنی گفته می شود که با واقع مطابقت نکند ، مثلا اعتقاد به اینکه “ چهار مساوی است با دو ضرب در دو “ یا اعتقاد به اینکه “ زمین گرد خورشید می چرخد “ حقیقت و صدق و صحیح است و اما اعتقاد به اینکه “ دو ضرب در دو مساوی است با سه “ یا اعتقاد به اینکه “ خورشید گرد زمین می چرخد “ خطا و کذب و غلط است . پس “ حقیقت “ وصف ادراکات است از لحاظ مطابقت با واقع و نفس الامر .

در اصطلاحات جدید معمولا به خود واقع و نفس الامر “ واقعیت “ اطلاق می شود نه حقیقت ، و ما نیز از همین اصطلاح پیروی می کنیم و لهذا هر وقت “ واقعیت “ بگوییم منظور ما خود واقع و نفس الامر است و هر وقت “ حقیقت “ بگوییم منظور آن ادراکی است که با واقع مطابقت دارد .

فلاسفه از دوره های قدیم ، حقیقت یا صدق یا صحیح را به همین معنا که گفته شد تعریف و تفسیر کرده اند یعنی هر وقت می گفتند فلان مطلب حقیقت است یا صحیحی است یا صدق است یعنی با واقع مطابق است و اگر می گفتند خطا یا کذب یا غلط است یعنی با واقع مطابقت ندارد .

در منطق و فلسفه قدیم تحت عنوان “ مناط صدق و کذب قضایا “ مبحثی را طرح می کردند که روی همین اساس بحث می نمود .

ولی بعضی از دانشمندان جدید در اثر اشکالاتی که ( بیان اشکالات در ضمن نقل کلمات خود آنها خواهد آمد ) بنابراین تعریف وارد می آمده و آن اشکالات به عقیده آنها لا ینحل بوده مناط صدق و حقیقی بودن قضایا را چیزهای دیگری غیر از مطابقت با واقع بیان نموده و حقیقت را به نحوهای دیگری تعریف کرده اند و به گمان خود به این وسیله خود را از آن محذورات رهانیده اند .

اینک بیان بعضی از تعریف و تفسیرهایی که اخیرا بعضی از دانشمندان کرده اند . اگوست کنت (1) دانشمند معروف فرانسوی و مؤسس فلسفه پوزیتیویسم (2) می گوید :

پایان صفحه 136

“ حقیقت عبارت است از فکری که تمام اذهان در یک زمان در آن وفاق داشته باشند “ .

وی توافق تمام اذهان را در یک زمان علامت حقیقت نمی داند بلکه می گوید معنای حقیقت غیر از این نیست . فلیسین شاله (1) که درباره “ حقیقت “ عقیده اگوست کنت را اختیار کرده ، در فلسفه علمی فصل “ ارزش و حدود علم “ می گوید :

“ معمولا در تعریف حقیقت ( یا صدق ) می گویند که آن مطابقت فکر با موضوع خود و یا مطابقت فکر با واقع است ، اما این تعریف نه بر حقایق ریاضی که موضوع آنها وجود خارجی ندارد درست منطبق می شود و نه بر حقایق نفسانی که وجود آنها کاملا ذهنی است و نه به حقایق تاریخی که موضوع آنها بر حسب تعریف از بین رفته است . صادق بودن این تعریف درباره حقایق تجربی هم خالی از اشکال نیست زیرا برای ذهن ، موضوع خارجی جز یک دسته احساس و صور چیز دیگری نیست “ .

تا آنجا که می گوید :

“ بر حسب گفته پر مغز اگوست کنت وصف بارز حقیقت این است که وفاق تمام افکار را در ذهن فرد و توافق تمام اذهان افراد جامعه انسانی را در یک زمان به حصول می آورد و وحدت معنوی ایجاد می کند “ .

ویلیام جیمز (2) روان شناس و فیلسوف معروف امریکایی و یکی از مؤسسین فلسفه پراگماتیسم (3) “ حقیقت “ را طور دیگری تعریف می کند ، وی می گوید :

“ حقیقت عبارت است از فکری که در عمل تأثیر نیکو دارد “ .

این دانشمند جمله “ مفید است “ و جمله “ حقیقت است “ را مرادف یکدیگر قرار می دهد ، مفید بودن در عمل را علامت حقیقت نمی داند بلکه می گوید معنای حقیقت

پایان صفحه 137

غیر از این نیست .

ویلیام جیمز به نقل مرحوم فروغی می گوید :

“ می گویند حق رونوشت امر واقع است ، یعنی قولی که مطابق با واقع باشد حق است . بسیار خوب ، اما واقع چیست که مطابقت با او قول حق باشد ؟ آیا امری ثابت و لا یتغیر است ؟ نه ، زیرا عالم متغیر است و هیچ امری در او ثابت نیست . پس بهتر این است که بگوییم قول حق آن است که بر آنچه فعلا هست تأثیر نیکو دارد ، پس قول چون نتیجه صحیح دارد حق است نه آنکه چون حق است نتیجه اش صحیح است “ .

گروهی می گویند :

“ حقیقت یعنی فکری که تجربه آن را تأیید کرده است “ .

این گروه نیز انطباق فکر با تجربه و نتیجه عملی دادن را علامت حقیقت نمی دانند بلکه می گویند معنای حقیقت غیر از این نیست .

گروهی دیگر می گویند :

“ حقیقت یعنی فکری که در اثر مقابله و مواجهه حواس با ماده خارجی پیدا می شود ، پس اگر فرض کنیم دو نفر در اثر مواجهه و مقابله با یک واقعیت دو نوع ادراک کنند یعنی اعصابشان دو گونه متأثر شود هر دو حقیقت است ، مثلا اگر یک نفر یک رنگ را سبز و شخص دیگر همان رنگ را سرخ دید هر دو حقیقت است زیرا هر دو کیفیت در اثر تماس حواس با خارج پیدا شده است “ .

برخی می گویند :

“ حقیقت یعنی آن چیزی که پذیرفتن او برای ذهن سهل تر و آسان تر باشد ، مثلا اینکه می گوییم “ وجود داشتن جهان خارج حقیقت است “ یعنی پذیرفتن آن برای ذهن سهل تر و آسان تر است و غیر از این معنایی ندارد “ . حقیقت را طورهای دیگری هم تفسیر کرده اند ، مثل آنکه :

“ حقیقت یعنی آن فکری که ذهن با اسلوب علمی به سوی او هدایت شده باشد “ .

پایان صفحه 138

پر واضح است که همه این تعریفها و تفسیرها به منزله سپر انداختن در بر ابر اشکالات ایده آلیستها و سوفسطائیان و یک سلسله اشکالات دیگر است که بعضی از آنها را در ضمن گفتار فلیسین شاله و ویلیام جمس نقل کردیم .

نزاع فلسفه و سفسطه یا رئالیسم و ایده آلیسم نزاع لفظی و اصطلاحی نیست که ما بتوانیم با تغییر دادن اصطلاح از محذور ایده آلیسم رهائی پیدا کنیم . آیا سوفسطائیان غیر از اینکه خاصیت مطابقت با واقع را از ادراکات نفی می کنند حرف دیگری دارند ؟ آیا می توان مقیاس افکار علمی و فلسفی را از اوهام سفسطی توافق همه اذهان در یک زمان و عدم توافق آنها یا مفید بودن و مفید نبودن یا مواجهه حس با خارج و عدم مواجهه آن قرار داد ؟ آیا این نحو اظهار نظرها در تفسیر حقیقت مستلزم نفی ارزش معلومات و غوطه ور شدن در ایده آلیسم یا سپتی سیسم نیست ؟ آشنایان به منطق و فلسفه اسلامی می دانند که اشکالاتی که فلیسین شاله و ویلیام جمس در ضمن گفتار خود به مطابقت افکار با واقع وارد کردند حل شده است و چندان قابل توجه نیست .

علیهذا برای یک فیلسوف رئالیست که از اصول ایده آلیستی احتراز دارد و می خواهد با یک روش واقع بینی سلوک نماید چاره ای نیست جز آنکه حقیقت را همان طور که قدما تفسیر کرده اند تفسیر کند و “ مناط صدق “ را همان چیزی بداند که قدما می دانستند .

این سلسله مقالات که عهده دار بیان روش رئالیسم است به هیچیک از معانی و تفسیراتی که اخیرا برای حقیقت یا صدق نموده اند و دانسته یا ندانسته به سوی سوفیسم و ایده آلیسم گام برداشته اند نظری ندارد بلکه همان معنایی را که قاطبه دانشمندان قدیم و بیشتر دانشمندان جدید منظور داشته اند در نظر گرفته است .

در فلسفه قدیم و جدید مباحث زیادی مربوط به “ حقیقت “ به این معنی که تعریف کردیم مطرح می شود و البته ما در این مقاله نمی توانیم وارد تمام مباحث مربوط به این مطلب بشویم ، فقط قسمتی از آن مباحث را به طور اختصار بیان می کنیم . در اینجا در این چند مبحث گفتگو خواهیم کرد :

1 . آیا حقیقت فی الجمله وجود دارد یا آنکه تمام ادراکات بشر موهوم و باطل و هیچ در هیچ است ؟

2 . میزان تشخیص حقیقت از خطا چیست ؟

پایان صفحه 139

3 . آیا ممکن است یک چیز هم حقیقت بوده باشد و هم خطا ؟

4 . آیا حقیقت موقت است یا دائمی ؟

5 . آیا حقیقت قابل تحول و تکامل است ؟

6 . چرا حقیقت حاصل از تجربه غیر یقینی است ؟

7 . آیا حقیقت ، مطلق است یا نسبی ؟

اخطار :درصورت حذف نشدن مطالب فیک و تهمتِعده ای شیعه متوهم وب سایتتان به زودی هک میشود !!!!!

بسم الله عزرائیل

به نام حضرت حق

 دوستان  یارسانی اصلا ناراحت نشید بنده  تا اخراراجیفی که این نویسنده نوشته رو خوندم  دوحالت دارد یا این اتفاق افتاده و اصلا به یارسانی ها ارتباطی نداشته دوم اینکه در صورت  بروز این چنین اتفاق باز هم از پیش تعیین شدست و و هییچ یارسانی  اینکارو نمیکنه و باز به تخریب ایین یارسان برمیگرده که دف این گروه های تروریستی هست و اینکه که چند وقتی هست سایت های پوشالی افراطیون شیعه  ازین دست مثلا اسلامی رو رصد میکنم

به هیچ وجه بهم نریزید و بحث هم نکنید باهاشون که شان شما اصلا با این نفرات قابل قیاس هم نیست

در درجه دوم هدف این گروه های مثلا ادیان شناسی یا ....  فقط شناسای نفراتی هست و اینکه اسلامیزه کنن و اسلامی ک مثلا پای مکبایت الله ها یا مراجغ نشستن و .. بیان و به نمایش بگذارند

 

دوستان در اتحادیه اروپا  و هر کشور  دیگه شخصی اگر این دست فعالیت های تروریستی  و حمله عقیدتی کنه مجرمه و جرم سنگینی براش در نظر میگرن و به این راحتی بیخیال نمیشن

اینها بالاخره پول هایی ملت عزیز ایران رو باید یه طوری هدر بدن طبیعیه براشون و چون ایران جای جولان دادن بهشون داده باید انجام بدن

 90% منابعی هم که دارند و فکر میکنند که اشراف به یارسان رو دارند اینه ک مورخین گاها شیعه بودن ویا کسانی بودند در صدد ضربه زدن به ایین یارسان رو داشتند

  پس خیالتون راحت باشه 

 

در اخر باید بگم ار طرف خودم که شماها یی کهدعای شیعه بودن و اسلامی بودنو دارید و دارید یک عقیده رو مثلا تخریب میکنید اینه که

این دین خودش صاحب دارد و مراقب و محافظش خواهد بود و الا از خیلی نسل های قبل تر از شماها که بویی از مقام انسانیت نبردن وقت خودش رو هدر دادن وه به زباله دان تاریخ پیوستن

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
منوی موضوعات وبلاگ
سلام علیکم
به حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ 19/10/1392 با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات وارده بر مکتب اهل بیت (علیهم السلام ) یعنی مذهب حقه شیعه اثنی عشری از جانب سایر فرق به ویژه وهابیت راه اندازی شد!
در ضمن برخی با امکانات تبلیغی بسیار عظیمی که در اختیار دارند اینطور وانمود می کنند که مسلمانها دو دسته اند آنهم شیعه و سنی!!!
اما ما می خواهیم بگوییم مسلمانها ده ها فرقه اند که یکی از آنها شیعه است!!!
دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آرشیو موضوعی وبلاگ