از آن جایی که مساله «تحریف قرآن» فقط به صورت قول به «کاستن از قرآن» و نه «افزودن به آن» مطرح شده است، طبیعتا در مقام پاسخ گویی، تنها باید به همان اولی پرداخت. ما نیز در سلسله مقالاتی ان شاء الله این موضوع را واکاوی می کنیم:
یکی از احادیث قطعی و صحیح نزد شیعه و سنی، حدیث شریف ثقلین است. ما با استفاده از این حدیث می توانیم از دو استدلال برای نفی تحریف قرآن استفاده کنیم:
1: در این حدیث، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امت خویش توصیه فرموده اند که از قرآن و عترت تبعیت کنند که این پیروی، یگانه راه نجات است. حال اگر مسلمانی به تحریف قرآن کریم، معتقد باشد عملا راه هدایت برای او مسدود می شود. چرا که از سویی هدایت، منحصر در قرآن و سنت است و از سوی دیگر، قرآن - طبق باور او - تحریف شده، قابل اعتناء نیست. از طرف دیگر به روایات تنها هم نمی توان اکتفاء کرد. چرا که در میان آن ها هم احادیث جعلی و ضعیف فراوان یافت می شود و اساسا یکی از راه های تشخیص حدیث صحیح از ناصحیح، عرضه آن به قرآن است. بنابراین قرآنی که طبق فرض ما، اعتبار ندارد چگونه خود می تواند منشا اعتبار بخشی به روایات باشد!!!
اشکال: شما می گویید به دلیل حدیث ثقلین، ما احادیث تحریف را کنار می گذاریم. چرا حدیث ثقلین را بر احادیث تحریف، ترجیح می دهید؟ شاید اولی جعلی و دومی قطعی باشد!
جواب: برای این که حدیث ثقلین نزد همه فرق اسلامی متواتر، قطعی و خدشه ناپذیر و حال آن که احادیث تحریف، ضعیف و غیر قابل اعتماد است. بنابراین ترجیح حدیث ثقلین به احادیث تحریف، معتبر دانستن حدیث قطعی در مقابل حدیث ضعیف است!
2: اگر کسی معتقد به تحریف قرآن باشد، حتی از قرآن فعلی هم دیگر نمی تواند استفاده کند! چرا که ممکن است آیات حذف شده نقش قرینه و مفسِّر را برای آیات فعلی بازی می کرده است و اکنون با حذف شدن آنها، ما حتی از درک و تفسیر معنا و مدلول آیات فعلی هم ناتوانیم. بنابراین باور به حذف بخشی از قرآن، عملا کل قرآن را بدون استفاده می کند!
- جمعه ۳۱ فروردين ۹۷
- ۱۲:۵۰
- ۹۱۳
- ۰