- يكشنبه ۲۹ دی ۹۲
- ۲۱:۰۴
- ۲۶۸۵
- ۱۲
بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) : امت من بر ۷۳ فرقه تقسیم خواهند شد که فقط یک گروه از آن در بهشت و ۷۲ فرقه در دوزخ خواهند بود
شفقنا- مرکز مطالعات و انتشارات «البیت الخلیجی» نوشت: در اینجا قطعی نیست که رژیم هایی سیاسی از رفتار فرقه گرایانه در قبال گروههای شیعی تبعیت می کنند مگر آن دسته از رژیم هایی که مدتهاست از ناحیه شیعیان و خواسته های آنها در خصوص برابری و مشارکت سیاسی احساس نگرانی می کنند. برای مثال شیعیان از کاندیداتوری در اولین دوره انتخابات مجلس کویت در سال ۱۹۳۸میلادی محروم شدند وتنها به آنها اجازه رای داده شد اما این ممنوعیت پس از صدور قانون اساسی کویت در سال ۱۹۶۲ که براساس آن مشارکت سیاسی همه شهروندان برابر شد، مرتفع گردید.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، مرکز مطالعات و انتشارات «البیت الخلیجی» مقاله ای تحت عنوان «مدل های سیاست کشورهای خلیج(فارس) در قبال گروههای شیعی» به قلم «عباس مرشد» را منتشر کرده که خلاصه آن در زیر می آید:
یکی از مسائلی که چند سالی است به آن دامن زده میشود، فتوحات سرزمین ایران است. فتوحاتی که از زمان خلیفه اوّل ابوبکر شروع شد و تا زمان خلفای عباسی ادامه داشت. در این میان آنچه برای ما مهم است جواب این سؤال است که آیا فرزندان امیرالمومنین(علیهالسلام) به خصوص امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در این جنگها و فتوحات حضور داشتند و یا خیر؟
اولاً: باید گفت که هیچ گزارشی اعم از کتب شیعی و سنی، تاریخی و حدیثی و... مبنی بر حضور خود امیرالمومنین(علیهالسلام) در فتوحات وجود ندارد.
ثانیا: درباره حضور فرزندان امام، به خصوص امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در جنگهای عصر خلفا، هیچ یک از منابع شیعی سخنی نگفتهاند. اما برخی از منابع تاریخی اهل سنت از حضور این دو امام(علیهماالسلام) در بعضی از فتوحات ایران گزارشهایی که در صحت آنان تردیدهای فراوانی وجود دارد، خبر دادهاند.
ما در این نوشتار کتابهایی که برای اولین بار در قرون سوم و چهارم هجری قمری چنین گزارشهایی را آوردهاند را بیان کرده و اشکالات آنها را نیز متذکر میشویم:
شاید برای شما هم این پرسش پیش آمده باشد که فلسفه وجود فرقه های مختلف در دین اسلام که همگی مدعی حقانیت هستند و بعضا دیگران را هم تکفیر و تفسیق می کنند چیست؟
جواب این پرسش در فرمایش حضرت امیرالمومنین علیه السلام هست که می فرماید:
تاکنون مطالبی درباره اتهام مشهور «اعتقاد به تحریف قرآن» و نسبت آن به شیعه منتشر کرده ایم. در این شماره می خواهیم یکی از بهترین کتاب های این زمینه علمی را به خوانندگان گرامی معرفی نماییم.
«التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف» نوشته آیت الله سید علی حسینی میلانی است. دسته بندی مطالب، گستردگی دامنه پژوهش، نثر روان عربی و تسلط نویسنده به میراث حدیثی شیعه و سنی از جمله ویژگی های برجسته کتاب است. این کتاب درباره
یکی از مشهور ترین شبهاتی که در زمینه تحریف قرآن مطرح است، این است که مخالفان، شیعه را متهم می کنند به این که باور دارند نام امامان در قرآن بوده و حذف شده است. بنابراین، شیعیان به تحریف قرآن معتقدند!
این، شبهه مشهوری است و البته امام صادق علیه السلام به صراحت به آن پاسخ داده اند؛ در این حدیث مهم آمده است: « عن أبی بصیر قال سألت أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله عز وجل:
از آن جایی که مساله «تحریف قرآن» فقط به صورت قول به «کاستن از قرآن» و نه «افزودن به آن» مطرح شده است، طبیعتا در مقام پاسخ گویی، تنها باید به همان اولی پرداخت. ما نیز در سلسله مقالاتی ان شاء الله این موضوع را واکاوی می کنیم:
یکی از احادیث قطعی و صحیح نزد شیعه و سنی، حدیث شریف ثقلین است. ما با استفاده از این حدیث می توانیم از دو استدلال برای نفی تحریف قرآن استفاده کنیم:
1: در این حدیث، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امت خویش توصیه فرموده اند که از قرآن و عترت تبعیت کنند که این پیروی، یگانه راه نجات است. حال اگر مسلمانی به تحریف قرآن کریم، معتقد باشد عملا راه هدایت برای او مسدود می شود. چرا که از سویی هدایت، منحصر در قرآن و سنت است و از سوی دیگر، قرآن - طبق باور او - تحریف شده، قابل اعتناء نیست. از طرف دیگر به روایات تنها هم نمی توان اکتفاء کرد. چرا که در میان آن ها هم احادیث جعلی و ضعیف فراوان یافت می شود و اساسا یکی از راه های تشخیص حدیث صحیح از ناصحیح، عرضه آن به قرآن است. بنابراین قرآنی که طبق فرض ما، اعتبار ندارد چگونه خود می تواند منشا اعتبار بخشی به روایات باشد!!!
اشکال: شما می گویید به دلیل حدیث ثقلین، ما احادیث تحریف را کنار می گذاریم. چرا حدیث ثقلین را بر احادیث تحریف، ترجیح می دهید؟ شاید اولی جعلی و دومی قطعی باشد!
جواب: برای این که حدیث ثقلین نزد همه فرق اسلامی متواتر، قطعی و خدشه ناپذیر و حال آن که احادیث تحریف، ضعیف و غیر قابل اعتماد است. بنابراین ترجیح حدیث ثقلین به احادیث تحریف، معتبر دانستن حدیث قطعی در مقابل حدیث ضعیف است!
2: اگر کسی معتقد به تحریف قرآن باشد، حتی از قرآن فعلی هم دیگر نمی تواند استفاده کند! چرا که ممکن است آیات حذف شده نقش قرینه و مفسِّر را برای آیات فعلی بازی می کرده است و اکنون با حذف شدن آنها، ما حتی از درک و تفسیر معنا و مدلول آیات فعلی هم ناتوانیم. بنابراین باور به حذف بخشی از قرآن، عملا کل قرآن را بدون استفاده می کند!
پیش تر وعده داده بودیم که موضوع بعدی وبلاگ، بحث تحریف قرآن خواهد بود. یکی از موضوعات مهم و چالشی کلامی میان شیعه و سنی که مناقشات بسیاری را برانگیخته است و بعضا افرادی از هر دو فرقه، طرف مقابل را قائلان به تحریف قرآن خوانده اند. نویسنده معتقد است حتی اگر در واقع هم شیعه و سنی هر دو قائل به تحریف قرآن باشند، نباید یکدیگر را به این مطلب متهم کنند. چرا که اتهام پراکنی در این مورد خاص، در نهایت زوال اسلام را در پی خواهد داشت و آبروی این دین الاهی را خواهد برد؛ هر چند که تحقیق و پژوهش گسترده نشان می دهد در واقع نه شیعه و نه اهل سنت به این موضوع معتقد نیستند و صداهای ضعیفی که از میان این دو گروه گاه برمی خیزد و سخن از تحریف می گوید، اعتباری ندارد. ان شاء الله در پست های آتی برخی از اتهاماتی را که در این زمینه به شیعه وارد شده است، مورد بحث و بررسی قرار داده، بی پایگی این اتهام آشکار به پیروان امیرمومنان را روشن خواهیم ساخت.
با ما همراه باشید ...
در سلسله یادداشت های گذشته، مباحثی پیرامون توسل مطرح کردیم که امیدواریم مورد استفاده عزیزان قرار گرفته باشد. با اسناد متعدد، مواردی نشان دادیم که علمای برجسته اهل سنت به جواز توسل فتوا داده و یا خود متوسل شده اند!!!
ان شاء الله در آینده نزدیک، مطالبی را پیرامون تهمت وهابیان و برخی مخالفان به شیعه مبنی بر اعتقاد به تحریف قرآن را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد. حسن ختام موضوع توسل، معرفی چند کتاب است که به مساله توسل و شبهات پیرامون آن پرداخته اند:
1: آیین وهابیت نوشته آیت الله جعفر سبحانی
2: در ساحل حقیقت نوشته آقای رضا محمدی
3: وهابیان را بهتر بشناسیم نوشته آقای علی اصغر رضوانی
4: فتنه وهابیت نوشته جناب احمد زینی دحلان
5: شناخت وهابیت نوشته استاد نجم الدین طبسی
سوال: آیا از میان علمای اهل سنت و نیز وهابیت، مطلبی در خصوص جواز توسل آمده است؟
سوال: آیا از میان علمای اهل سنت و نیز وهابیت، مطلبی در خصوص جواز توسل آمده است؟
پاسخ: بله موارد بسیاری وجود دارد که در چند مقاله پیشین، اشاره ای کوتاه و گذرا داشتیم و در این یادداشت اعتراف صریحی از یک کتاب علمی معتبر در این باره نقل می کنیم:
الْقَوْل الأْوَّل: جَوَازُ التَّوَسُّل بِالأْنْبِیَاءِ وَالصَّالِحِینَ حَال حَیَاتِهِمْ وَبَعْدَ مَمَاتِهِمْ. قَال بِهِ مَالِکٌ، وَالسُّبْکِیُّ، وَالْکَرْمَانِیُّ، وَالنَّوَوِیُّ، وَالْقَسْطَلاَّنِیُّ، وَالسَّمْهُودِیُّ، وَابْنُ الْحَاجِّ، وَابْنُ الْجَزَرِیِّ.
قول اول : جواز توسل به انبیاء و صالحین در حال حیاتشان و پس از وفاتشان.مالک و سبکی و کرمانی و نووی و قسطلانی و سمهودی و ابن الحاج و ابن الجزری این نظر را داشته اند.
الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج4، ص24
( در نگارش این مقاله، از برخی مطالب سایت موسسه تحقیقاتی ولیعصر عج استفاده شده است )
طراح قالب و مدیر وبلاگ: سید محمد علوی زاده
کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع