قابل توجه آنهایی که تشیع را زاییده تبانى اهل
سقیفه و یا فراورده حوادث دوران قتل عثمان می دانند یا کسانی که شیعه را ساخته و پرداخته افراد مشکوک
الوجود چون عبد الله بن صبا و یا صفویه و دیگر افسانه ها معرفی میکنند!!!
«شیعه» در لغت به معنى پیرو است و در اصطلاح به گروهى از مسلمانان گفته مى شود که رهبرى جامعه اسلامى را پس از درگذشت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) از آن حضرت امیرالمومنین على (علیه السلام) و فرزندان معصوم او مى دانند.
به گواهى تاریخ، پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله) در طول حیات خود در موارد مختلف کرارا از فضایل و مناقب و نیز قیادت و رهبرى على (علیه السلام) پس از خویش سخن به میان مى آورد.و این توصیه ها و سفارشها سبب شده بود که طبق روایات مستند، در همان زمان پیامبر، گروهى دور على (علیه السلام) را بگیرند و به نام شیعه على علیه السلام شناخته شوند. این گروه پس از رحلت پیامبر بر همان عقیده پیشین خود باقى ماندند و مصلحت اندیشیه اى فردى و گروهى را بر تنصیص رسول خدا در باب رهبرى مقدم نداشتند، وچنین بود که گروهى در عصر رسول خدا و پس از درگذشت او به نام شیعه معروف شدند بنابراین شیعه، تاریخى جز اسلام، و سرآغازى جز مبدا پیدایش اسلام ندارد، و در حقیقت، اسلام و تشیع دو رویه یک سکه یا دو نیمرخ از یک چهرهاند که در یک زمان متولد شدهاند.
پیامبر (صلى الله علیه و آله) در نخستین روزهاى دعوت آشکار خود، بنى هاشم را جمع کرد و خلافت و وصایت على را به آنان اعلان نمود، و پس از آن نیز در مراحل مختلف، بخصوص در روز غدیر خلافت اورا رسما اعلام داشت. آرى، تشیع نه زاییده تبانى اهل سقیفه و نه فراورده حوادث دوران قتل عثمان و دیگر افسانهها است، بلکه این خود پیامبر گرامى(صلى الله علیه و آله) بود که با رهنمودهاى آسمانى مکرر خویش، بذر تشیع را براى اولین بار در دل صحابه غرس نمود و به مرور زمان آن را رشد داد و جمعى از اصحاب کبار چون سلمان و اباذر را شیعه نامید.
این آیات در روایات فراوانی از شیعه و سنی بیان شده است. که میفرماید «ان الّذین امنو عملوا الصالحات اولئک هم خیرٌ البرّیه جزاء و هم عند ربهم جنات عدن تجری من تحت الانهار خالدین فیها أبداً رضیالله عنهم و رضواً عنه ذلک لمن خشی ربّه» وقتی این آیات نازل شد. «ابن عباس» میگوید پیامبر (صلى الله علیه و آله) رو به امیرالمؤمنین (علیه السلام) کرد و گفت: «هوانت و شیعتک...» منظور از بهترین خلق خدا، تو و شیعیان تو هستند....» پس نام شیعه از زبان پیامبر جاری گشته است.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) به مناسبت هاى گوناگون این کلمه را در مورد
یاران آن حضرت بکار مى بردند.
در اینجا به عنوان نمونه چند روایت از روایات نبوى را
نقل مى کنیم :
(( 1. فى المناقب : عن ابن الزبیر المکى عن جابربن عبدالله رضى الله عنهما
قال : کنا عند النبى فاقبل على . فقال : قد اتاکم اخى . ثم التفت الى الکعبة فمسها بیده
. ثم قال : و الذى نفسى بیده ، هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیمة .
و عن ابن عباس : على و شیعته هم الفائزون .
2. محمد بن الحنفیه عن ابیه على (علیه السلام )
قال : انى لنائم یوما اذ دخل رسول الله فنظر الى و حرکنى و برجله و
قال : قم یفدى بک ابى و امى ، فان جبرائیل اتانى
فقال لى : بشر هذا بان الله جعل الائمة من صلبه و ان الله لغفرله و لذریته و لشیعته
و لمحبه و ان من طعن علیه و بخس حصه فهو فى النار.
3. عبد الله بن سلام قال : قلت یا رسول الله اخبرنى عن لواء الحمد ما صفته ؟ الى :
فمن یستظل تحت لوائک ؟ قال (صلى الله علیه و آله ): المومنون اولیاء الله و شیعته
الحق و شیعتى و محبى و شیعة على و محبوه و انصاره فطوبى لهم و حسن مآب .
4. عن جابر رفعه : عن النبى (صلى الله علیه و آله ) و الذى بعثنى بالحق نبیا ان
الملائکه تستغفر و تشفق علیه و على شیعته اشفق من الوالد على ولده .
5. عن رسول الله (صلى الله علیه و آله ): لاتستخفوا شیعة على ، فان
الرجل منهم یشفع فى مثل ربیعة مضر.
6. عن عبدالله بن احمد بن حنبل ، قال النبى (صلى الله علیه و آله ): یا على انت و شیعتک
فى الجنة .
7. عن ابى ذر الغفارى قال : قال رسول الله (صلى الله علیه و آله ): ان الله اختارنى و
اختار علیا لى صهرا و جعل شیعته فى الجنة .
8. ان النبى (صلى الله علیه و آله ) قال لعلى : بابى انت و شیعتک تاتى یوم القیمة
راضیین مرضیین و یاتى عدوک عقابا مقیمین .
9. و فى التفسیر لمحمد بن جریر الطبرى فى
ذیل الایة : الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیرالبریه ،
فقال رسول الله (صلى الله علیه و آله ): انت یا على و شیعتک . ))
جهت اطلاع بیشتر در این زمینه به کتابهاى زیر رجوع کنید:
1- الاسلام و الشیعه الامامیه فى اساسها التاریخى ص 340 تا 343
2- تاریخ الشیعه ص 9
3- مناقب خوارزمى ص 229
4- لسان المیزان ج 4 ص 359
5- ینابیع المودة ص 124
6- الدر المنثور ج 6 ص 379
7- صواعق المحرقه ص 159
8- نور الابصار ص 71
9- تاریخ بغداد ج 12 ص 289
10- مناقب ترمذى ص 113
11- کنوز الحایق ص 98
12- تذکرة ابن جوزى ص 59
13- الاغانى ج 18 ص 90
14- مجمع الزواید ج 10 ص 131
15- روح المعانى ج 30 ص 207
16- میزان الاعتدال ص 323
17- فتح القدیر ج 5 ص 464
18- مناقب مغازلى ص 293
منابع: کتاب تاریخ ادیان و مذاهب جهان جلد سوم اثر : مبلغى
آبادانى و ...
- پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۹۳
- ۱۳:۲۸
- ۹۴۲
- ۰