مصر، عربستان و ایران
مصر وعربستان از دیر باز سرزمین های تاثیر گذار عالم اسلام بوده اند و برای تصاحب رهبری جهان عرب و مسلمانان اهل سنت با یکدیگر رقابت دیرینه داشته اند. ما امروزه شاهد تحولات بسیار زیاد سیاسی و اجتماعی در حوزه آسیای جنوب غربی (ازنظر غربی ها خاورمیانه) و شمال آفریقا هستیم که به این رقابت طولانی مربوط می شود. در این نوشتار سعی می کنیم این موضوع را بیشتر برسی کنیم.
عربستان سعودی کشوری است نفت خیز که بیشترین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد و همواره در معادلات سیاسی و بین المللی تاثیر گذار بوده است و از حدود200سال قبل با ورود ایدئولوژی وهابیت توسط انگلیسی ها به این سرزمین اهمیتش در جهان اسلام دوچندان شده است. وهابیون با ادعای شرک زدایی از دین و اصلاح شریعت وارد معادلات سیاسی جهان اسلام شدند و به دلیل شعارهای عوام پسندشان محبوبیت نسبی پیدا کردند. آنها با داعیه بازگشت به اسلام نخستین و پیروی از سنت سلف صالح همواره به تبلیغ در مناطق مختلف می پردازند و امروزه شاهد گسترش این اندیشه از غربی ترین نقاط عالم اسلام در نیجریه توسط گروهک تروریستی بوکو حرام تا شرقی ترین نقاط در افغانستان و پاکستان هستیم. وهابیون با ارائه ی قرائتی خشن از اسلام و معرفی اسلام به عنوان دین خشونت و جنگ و کشتار همواره موجب اسلام هراسی در مناطق مختلف جهان شده اند.
ایدئولوژی رقیب وهابیت در جهان تسنن اسلام اخوانی است که حدود 100سال پیش در مصر تاسیس شد. زمانی که حسن البنا اخوان المسلمین را پایه گذاری نمود، هیچ گاه فکر نمی کرد اندیشه هایش تا این اندازه در عالم اسلام تاثیر گذار باشد. حزب آزادی و عدالت که محمد مرسی رهبر آن بود و به ریاست جمهوری مصر رسید، حزب عدالت و توسعه که اردوغان دبیر کل آن است و هم اکنون نخست وزیر ترکیه می باشد، جنبش حماس در فلسطین، حزب النهضه در تونس و حکومت فعلی لیبی همگی شاخه هایی از اخوان المسلمین هستند که قدرت را دراین کشورهای اسلامی به دست گرفته اند. اخوانی ها با ارائه ی قرائتی متعادل از اسلام توانسته اند قلوب عموم اهل سنت را به سمت خود جلب نمایند. حال با این مقدمه به تحلیل اوضاع کنونی کشور های منطقه می پردازیم.
پس از سقوط دولت محمد مرسی و ایجاد فضای نامناسب برای اعضای اخوان المسلمین در مصر ، اعضای این گروه عموما به کشور همسایه یعنی لیبی که دولت آن از طرف داران اخوان المسلمین است پناهنده شدند. اما کشور های مرتجع منطقه خلیج فارس مخصوصا عربستان سعودی از ترس اینکه مبادا لیبی به پایگاه دوم اخوان المسلمین تبدیل شود با تحریک سلفی ها و یک ژنرال بازنشسته قصد سرنگونی دولت فعلی لیبی را دارند و هم اکنون در لیبی دعوای قدرت بین نیروهای اخوان و سلفی ها منجر به جنگ های خیابانی شده است. البته قطر چند صباحی است مسیر خود را از سلفی ها و عربستان سعودی جدا نموده و به اخوان المسلمین متمایل شده است. به طوری که با پناه دادن به "شیخ یوسف قرضاوی" از بزرگان الازهر، زنگ خطر را برای سلفی ها به صدا در آورده است و اختلاف نظر قطر و عربستان در موضوعات سوریه، مصر، لیبی و فلسطین در این راستا تحلیل می شود.
در همسایگی شرقی لیبی، مصر به عنوان پر جمعیت ترین کشور عربی با تمدنی 7هزار ساله قرار دارد. این کشور به عنوان پایگاه اصلی اخوان المسلمین در سال های گذشته تاثیرات زیادی در جهان عرب داشته و مثل معروف "مصر دروازه ورود به جهان عرب" در بین سیاست مداران شاهد این مدعاست. با روی کار آمدن دولت اخوانی محمد مرسی در مصر، کشور های حاشیه خلیج فارس به خصوص عربستان سعودی تمام توان خود را برای ناکام گذاشتن رقیب شان به کار بستند و پس از حدود یک سال، با کودتای ژنرال عبد الفتاح السیسی و اعلام غیر قانونی بودن فعالیت های اخوان المسلمین از سوی وی، این گروه را از صحنه فعالیت های سیاسی حذف کردند. در واقع جنگ قدرت بین دو تفکر اخوانی و سلفی تمام کشور های شمال آفریقا را تحت تاثیر خود قرار داده است.
در حوزه آسیای جنوب غربی (ازنظر غربی ها خاورمیانه) یک رقیب جدی برای دو تفکر مذکور وجود داردکه معتقد است حق حکومت کردن فقط مخصوص امام معصوم است و در غیاب امام معصوم نایب عام ایشان (ولی فقیه) عهده دار مسئولیت حکومت خواهد بود. بر مبنای تفکر شیعه جهاد با کفار و مستکبرین از اهم واجبات است و هر مسلمانی باید در این زمینه کوشش نماید. برای برسی صحیح اوضاع سیاسی و اجتماعی این منطقه نمی توان بدون در نظر گرفتن این تفکر به اظهار نظر و تحلیل سیاسی پرداخت زیرا حوزه نفوذ این تفکر شامل تمام کشورهای آسیای جنوب غربی (ازنظر غربی ها خاورمیانه) از جمله سوریه، لبنان، عراق، ایران وحتی افغانستان می باشد.
سوریه از زمان مرحوم حافظ اسد پایگاه اصلی علویان منطقه بوده و موقعیت حساس آن از نظر ژئوپلتیکی بر اهمیت این سرزمین افزوده است زیرا این کشور از سمت غرب به دریای مدیترانه مشرف بوده و از سمت جنوب درهمسایگی اردن قرار دارد و با لبنان، عراق و سرزمین های اشغالی فلسطین همسایه است. در واقع سوریه قلب آسیای جنوب غربی (از نظر غربی ها خاورمیانه) است که کنترل بر آن به منزله ی تسلط بر تمامی این منطقه می باشد و امروزه سلفی ها با تحمیل جنگی سه ساله به سوریه در تلاش برای به دست گرفتن قدرت در این کشور می باشند. ولی مشارکت مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری این کشور به تروریست های تکفیری نشان خواهند داد که در سوریه جایی برای آنها وجود ندارند.
لبنان دیگر کشور این منطقه از اقوام مختلفی تشکیل شده است. هر چند از نظر جمعیتی اکثریت با شیعیان است ولی به خاطر نظام سیاسی برجای مانده از زمان استعمار فرانسه، شیعیان در مناسبات قدرت نقش رسمی ندارند. البته اکثریت نمایندگان مجلس لبنان همسو با شیعیان اند و مجلس لبنان نیز رئیس جمهور این کشور را انتخاب می کند ولی طبق قانون اساسی این کشور رئیس جمهور نباید از بین شیعیان انتخاب شود و به همین خاطر هم اکنون در موارد متعددی مشاهده می کنیم برای انتخاب رئیس جمهور تعداد نمایندگان به حد نصاب نمی رسد (نمایندگان همسو با شیعان و جریان مقاومت از آبستراکسیون به عنوان حربه سیاسی استفاده می کنند) و عملا دولت جدیدی شکل نمی گیرد و این موضوع حکایت از قدرت غیر رسمی شیعیان درجامعه لبنان دارد. در واقع کسی رئیس جمهور لبنان خواهد شد که بتواند نظر مساعد شیعیان و جریان مقاومت را به خود جلب نماید.
در انتخابات اخیر پارلمانی عراق فهرست دولت قانون به رهبری نوری المالکی بیشترین رای را در بین فهرست های گوناگون به دست آورد. این فهرست نزدیک ترین مواضع را به جمهوری اسلامی دارد و پیش بینی می شود نخست وزیر آینده عراق از اعضای این فهرست انتخاب شود. این تحولات در عراق به عنوان دومین کشور شیعه ی جهان بر قدرت پیرامونی جمهوری اسلامی می افزاید و در آینده نزدیک عراق را به حیاط خلوت جمهوری اسلامی تبدیل خواهد نمود.
اما در انتخابات اخیر ریاست جمهوری افغانستان "عبد الله عبدالله" و" اشرف غنی احمد زی " به مرحله دوم راه یافتند. عبدالله از اقوام تاجیک شمال افغانستان است و تمایل زیادی به سمت جمهوری اسلامی ایران دارد. وی از نیروهای جهادی در دوره اشغال افغانستان توسط شوروی سابق بوده و پیش بینی می شود درانتخابات اخیر ریاست جمهوری در 24 خرداد به پیروزی دست یابد. در صورت پیروزی وی در انتخابات ، پیمان نامه امنیتی کابل- واشنگتن در هاله ای از ابهام قرار خواهد گرفت و امریکایی ها مجبور خواهند شد برای همیشه افغانستان را ترک کنند. اشرف غنی دیگر کاندیدای این انتخابات از اقوام پشتون جنوب افغانستان است و روشی کاملا لیبرالی دارد. وی مورد حمایت عربستان سعودی و امریکاست و از امضای پیمان نامه امنیتی کابل- واشنگتن حمایت می کند.
در یک جمع بندی کلی از اوضاع منطقه می توان به این نتیجه رسید با وجود اینکه امریکایی ها از پروژه خاور میانه جدید صحبت می کنند و برای آن هزینه ی زیادی کرده اند ولی جهت تحولات آتی به سود محور مقاومت و جمهوری اسلامی در حال تغییر است و جریان سلفی و تکفیری هرچند با هزینه ی دلارهای نفتی درصدد استحکام بخشیدن موقعیت خود بوده ولی جایگاهی در هندسه قدرت منطقه نخواهد داشت.
به قلم علی اکبر فرجی
- يكشنبه ۱۸ خرداد ۹۳
- ۱۸:۴۱
- ۹۷۷
- ۰