بسم الله الرحمن الرحیم

73 فرقه (فرقه شناسی)

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) : امت من بر ۷۳ فرقه تقسیم خواهند شد که فقط یک گروه از آن در بهشت و ۷۲ فرقه در دوزخ خواهند بود

مرتضى رادمهر، حجت الإسلامی که وهابی‌ها ساختند و خود او را کشتند

سالها است که وهابى‌ها، روى یک شخصیت موهوم و ساختگى به نام "مرتضى رادمهر" مانور داده‌اند و تا امروز نیز فریاد مى‌زنند که مرتضى رادمهر، طلبه ممتاز حوزه علمیه قم بوده ، پس از تحقیقات گسترده، سنى شده و سپس در کشور بیگانه کشته شده است .همچنین مدتى است که شبکه‌های وهابى تبلیغ کتاب او را آغاز کرده است و هر روز کتاب او را معرفى و به مردم توصیه مى‌کند که حتما این کتاب را بخوانند و از او الگو بگیرند.از این رو، برآن شدیم تا به صورت گذرا این کتاب را مرور و شمه‌اى از مطالب این کتاب را در معرض قضاوت خوانندگان عزیز قرار دهیم .

بدون شک، چنین شخصیتى هرگز وجود خارجى نداشته . حتى نویسنده این کتاب نیز، حتى یکبار حوزه علمیه قم را ندیده و با نحوه تحصیل در آن آشنا نبوده است. براى اثبات این مطلب به چند شاهد از کتاب او اشاره خواهیم کرد .

ادله عدم آشنایی رادمهر با سیر تحصیلی حوزه علمیه

صفحه 16: سپری کردن دوره سطح و خارج در مدارس مربوط به دوره مقدماتی حوزه !

ایشان در صفحه 16 کتاب مى‌نویسد:

بالاخره تحصیلات دوره‌ی دبیرستان نیز به همین ترتیب در کنار گذراندن دروس حوزوی به پایان رسید.

دوره‌ی سطح و خارج علوم حوزوی را در "حوزه‌ی علمیه رضویه" سپری کردم.

 

 

 

 

اولا: مدرسه مبارکه رضویه و مدارس همانند او، اصلا برنامه‌اى براى دروس خارج ندارند . همه کسانى که با حوزه علمیه آشنا هستند مى‌دانند که دروس خارج به صورت آزاد در مسجد اعظم، مدرسه فیضیه، مدرسه حضرت آیت الله گلپایگانى و ... خوانده مى‌شود ؛

ثانیاً: دوره مقدمات و سطوح‌، حد اقل ده سال و دوره خارج فقه و اصول بیش از 15 تا بیست سال طول مى‌کشد، ایشان چگونه توانسته‌اند در مدت پنج سال (از سال 63 تا 68) این راه طولانى و سخت را بگذراند؟

صفحه 17 : ثبت نام در درس خارج (درسی که ثبت نام ندارد !)، آنهم بعد از شرکت در درس خارج در مدرسه رضویه !

ایشان در صفحه 17 مدعى شده است که :

در سال 1368 برای گذراندن سال ششم حوزوی (اول خارج) در حوزه‌ی علمیه "فیضیه" قم ثبت‌نام کردم.

 

 

این مطلب آن قدر خنده است که به قول معروف، مرغ پخته را نیز به خنده مى‌آورد.

اولا: ایشان در صفحه قبل گفتند که دوره سطح و خارج را در مدرسه رضویه سپرى کرده‌اند، در این جا مى‌گوید که براى سال اول خارج ثبت نام کرده‌اند؟ کدام را باور کنیم؟

ثانیاً: کى تا به حال دروس دوره خارج در قم ثبت نامى بود که ما خبر نداریم؟

حتى مردم عادى نیز مى‌دانند که شرکت در درس خارج فقه و اصول نیازى به ثبت نام ندارد؛ بلکه به صورت آزاد برگزار مى‌شود.

ثالثاً: درس خارج، از سال ششم حوزوى شروع نمى‌شود؛ بلکه بعد از ده سال؛ آن‌هم اگر کسى در امتحانات پایه‌های یک تا ده موفق شود و شبانه روز درس خوانده باشد، مى‌تواند وارد درس خارج بشود . آنهم بدون ثبت نام ! سال ششم حوزوى کتاب رسائل و مکاسب آغاز مى‌شود.

البته الآن متون درسى  تفاوت کرده است؛ اما کسى در سال ششم نمى‌تواند در درس‌هاى خارج شرکت نماید.

صفحه 19: گرفتن شهریه از علمایی که هیچ‌گاه شهریه ندادند !:

نویسنده وهابى ادعا کرده است  که در آن سال‌ها از آیت الله امینی، آیت الله مشکینى و آیت الله وحید خراسانى شهریه مى‌گرفته است:

توضیحاً اینکه در حوزه‌ی علمیه قم روال بر این بود که کمک هزینه‌های تحصیلی طلاب که رقمی معادل شش تا هفت هزار تومان توسط دفاتر سه‌گانه و تحت نظارت شخصیت مرجع روحانی بود. کمک هزینه تحصیلی من زیر نظر آیت الله امینی، آیت الله مشکینی، آیت الله وحید خراسانی پرداخت می‌شد.

 

 

 

اولاً: سال 68 شهریه شش هفت هزار تومانى آن هم براى یک شخص مجرد، دروغى بیش نیست. حد اکثر شهریه‌اى که طلاب مجرد در آن سال‌ها مى‌گرفتند؛ چیزى در حدود هزار و سقف شهریه برای متاهلین آنهم در درس خارج دو هزار تومان بوده است نه شش و هفت هزار تومان .

ثانیاً: آیت الله امینى و آیت الله مشکینى در طول تاریخ حوزه علمیه قم شهریه نداده‌اند. در حوزه علمیه کسانى شهریه مى‌دهند که رسما اعلام اجتهاد مى‌کنند و مقلد دارند؛ در حالى که این دو شخصیت هیچگاه و به ویژه در آن سال‌ها چنین کارى انجام نداده‌اند.

حضرت‌‌ آیت الله وحید خراسانى مد ظله العالى نیز در آن سال‌ها شهریه  نمى‌دادند؛ بلکه شهریه ایشان به صورت رسمى تقریبا از ده سال پیش آغاز شده است و پیش از آن گاهى تقسیمى مى‌داند؛‌ اما شهریه رسمى نداشته‌اند؛ به خصوص در ده 60 هجرى شمسى .

در آن سال‌ها شهریه توسط حضرات آیات عظام : خوئی، گلپایگانی، مرعشى نجفى ، اراکى و... شهریه پرداخت مى‌شد و این بزرگواران زعماى حوزه علمیه قم بوده‌اند.

صفحه 29: پایان ترم اول خارج !!!

در صفحه 29 ایشان، ادعاى مضحک دیگرى را مطرح مى‌کند که دروغگو بودن نویسنده را بیش از پیش روشن مى‌کند:

در شروع سال سوم دانشگاه که همزمان با پایان ترم اول خارج دروس حوزوی‌ام بود، مشکل جدیدی که مانع ادامهتحصیل در حوزه شد این بود که بیشتر دروس این سال در دانشگاه به صورت عملی بود و می‌بایست در بیمارستان حضورمی‌یافتم. به همین دلیل وقفه‌ای در دروس حوزوی ایجاد شد.

 

 

اولا: در آن سال‌ها حتى درس‌هاى مقدمات و سطح نیز به صورت ترمى برگزار نمى‌شده است؛ چه رسد به دروس خارج که حتى امروزه نیز به صورت آزاد برگزار مى‌شود نه به صورت ترمى واحدى .

این دروغگوى وهابى اگر یک روز در درس‌هاى خارج شرکت کرده بود، چنین ادعاى خنده دار را مطرح نمى‌کرد و آبروى خودش را نمى‌برد .

ثانیا: ایشان در همین کتاب مدعى شده‌اند که در دانشگاه شهید بهشتى تهران، دانشجوى رشته پزشکى بوده‌اند و سیزده ترم پزشکى نیز در این دانشگاه خوانده‌اند؛ اما چگونه مى‌شود که همزمان هم در دانشگاه شهید بهشتى تهران سیزده ترم پزشکى خواند و همزمان در حوزه علمیه قم نیز مشغول گذراندن ترم‌هاى ! دروس خارج شد؟!!!

البته شاید از قدرت طى الأرض استفاده کرده‌اند !!!

صفحه 29 و 30 : شرکت در مناظره با علمای ترکمن صحرا و پیروزی در این مناظره !

 

 

در ادامه و براى این که ثابت کند چه طلبه ممتازى بوده، مدعى مى‌شود که در یک مناظره که از سوى حوزه علمیه قم طراحى شده بود، شرکت کرده و علماى سنى منطقه ترکمن صحرا را شکست داده است:

الف) در وقت مشغول بودن به دروس دانشگاهیم بودم که یکدفعه به حوزه‌ی علمیه فیضیه قم احضار شدم. گویا برنامه ریزی‌هایی انجام شده بود تا جلسه مباحثه و مناظره پیرامون اصول و مبانی اعتقادی مذهب شیعی و مذاهب چهارگانه اهل سنت در قم برگزار شود و مرا خواسته بودند تا در این جلسه شرکت داشته باشم. البته انتخاب در گزینش من و شرکت در این مناظره علمی به نحوی بود که گویا در شمار طلبه‌های موفق و ممتاز قرار گرفته بودم. به اتفاق چند طلبه دیگر جهت مباحثه و مناظره در مقابل تعدادی از روحانیون سنی منطقه ترکمن‌صحرا قرار گرفتیم.

اولا: ایشان گفتند که طلبه مدرسه قدیریه و بعد رضویه بوده‌اند، چطورى از مدرسه حوزه علمیه فیضیه قم، احضار شده‌اند؟

ثانیا : با وجود این همه استاد، چرا شما را خواسته‌اند؟ چرا بزرگان فن مناظره و علم کلام در این مناظره حاضر نبوده‌اند؟

آیا علماى اهل سنت ترکمن صحرا از یک طلبه شکست خورده‌اند؟

ثالثا: هیچگاه در تاریخ حوزه علمیه قم، چنین مناظره‌اى برگزار نشده است ، علماى ترکمن صحرا مى‌توانند این جا شهادت بدهند و از خود دفاع کنند . البته ایشان نام نمى‌برد که چه کسانى از علماى سنى در این مناظره حاضر بوده‌اند و از این طلبه شکست خورده‌اند و گر نه به راحتى مى‌شد از عالم مورد نظر صحت و سقم آن را سؤال کرد.

صفحه 30: نشر خبر شکست علمای اهل سنت از راد مهر در روزنامه‌ها همراه با عکس راد مهر:

در صفحه ادعاى جالب دیگرى را مطرح کرده است:

با خاتمه یافتن جلسه، خبر موفقیت ما و شکست دادن و محکوم کردن علمای سنی در روزنامه‌های همراه عکسهاییاز من به چاب رسیدند.

براى دروغ بودن این مطلب همین بس که هیچ عکسى از حجت الإسلام مرتضى رادمهر در مجامع عمومى شیعى در دست نیست و اگر چنین عکسى بود، حتما آن را نشان مى‌دادند، تنها عکسى که از ایشان در زمان طلبى و در جمع مردم دیده مى‌شود، عکسى است که با فتوشاپ درست کرده‌اند که در ادامه آن را به صورت کامل توضیح خواهیم داد .

اگر ایشان عکسى در روزنامه داشتند که مجبور نمى‌شدند این همه از فتوشاپ استفاده کنند و عکس‌هاى تقلبى نشان بدهند . فرض مى کنیم که ایشان راست مى‌گویند، تاریخ دقیق این قضیه چه زمانى بوده، که خیلى سریع از آرشیو روزنامه‌ها پیدا کنیم .

صفحه 57 : دعای کمیل و شرکیات:

در صفحه پنجاه و هفت از این کتاب، ادعا مى‌کند که چون در دعاى کمیل مطالب شرک‌‌آلود بود،‌‌ از خواندن آن خوددارى کردیم:

به هر حال همنشینی و مجالست با شیخ عبدالله آن چنان ما را مشغول کرده بود که ظرف مدت یک هفته اقامت، نه تنها چنان رغبت به حضور در مجالس و مناسبت‌های مذهبی شیعی مثل زیارت قبور و غیره نداشتیم، بلکه از آن نیز اکراه داشتیم، خصوصا اینکه قرار بود دعای کمیل در حرم "حضرت زینب" توسط من قرائت شود، اما به حسب معتقدات اهل سنت که خواستن و تقاضای رفع حاجت، جز از ذات پاک خداوند از شخصیت‌ها و الگوهای دینی تحت هر شکل و عنوان نادرست و قریب به شرک می‌باشد، لذا از خواندن دعای کمیل نیز امتناع نمودیم.

 

 

نویسنده این افسانه اگر در عمر خودش یکبار دعاى کمیل را شنیده ویا خوانده بود، چنین ادعا مضحک و دور از واقعیت را مطرح نمى‌کرد. تمام شیعیان عالم مى‌دانند که این دعا، مناجات و گفتگوى امیرمؤمنان علیه السلام با خداوند است که آن را به کمیل بن زیاد یاد داده و به نام او مشهور شده است.

این چه حجة الإسلامى است که در تمام عمر خودش یکبار هم دعاى کمیل نخوانده است!!!

صفحه 88 :  رسیدن به رتبه حجت الإسلام:

در این صفحه ادعا مى‌کند که در حوزه علمیه به رتبه "حجت الإسلام" رسیده است :

در عرصه و میدان علوم حوزوی تا رسیدن به رتبه "حجت الاسلام" شدن و معمم شدن و در حوزه علمیه فیضیه قم و به طور همزمان تحت شدیدترین بمباران‌های تربیتی و عقیدتی نیز قرار داشته‌ام... .

 

 

این نیز دروغى است آشکار و خنده‌آور . از کى تا به حال، حوزه علمیه به کسى رتبه داده است؟

القابى همچون حجت الإسلام، ثقة‌ الإسلام، استاد، آیت الله و ... القاب رسمى نیست که حوزه علمیه آن را به کسى اعطا کند؛ بلکه القابى است که براى احترام به هر روحانى معممى گفته مى‌شود. یعنى این طور نیست که مثلا شخصى پنج سال درس بخواند به رتبه حجت الإسلام برسد، ده سال درس بخواند آیت الله شود و ...

نحوه کشته شدن ص102 : توسط عمویش کشته شده یا یا با آمپول زهر در زندان؟

از صفحه 101 تا 102 کتاب نحوه کشته شدن این حجت الإسلام توسط دوست و رفیق او بازگو شده است که بخش‌هاى از آن را مرور مى‌کنیم:

اشکهایی که در چشمهایم جمع شده بود روی گونه‌هایم سرازیر شد. بغض گلویم را بشدت فشرد. آرام گفتم: برادران، مرتضی را بشهادت رسانده‌اند. به او زهری بسیار خطرناک تزریق کرده‌اند. او بیشتر از چند روز مهمان این دنیا نیست! ...

مرتضی رادمهر چند روز پس از آخرین دیدارم با او در کویته جام شیرین شهادتی که در زندان کرمان بدست او داده بودند را سر کشید.

 

 

در این جا ادعا شده است که ایشان توسط آمپول زهرى که در زندان کرمان به او تزریق شده بود، بعد از آزادى و چند روز بعد از آن در کویته پاکستان از دنیا رفته است؛ در حالى که کارشناس وهابى شبکه کلمه که این کتاب را تبلیغ مى‌کند، مى‌گوید که او توسط عموى خودش با شدیدترین و فجیع‌ترین وضع ممکن کشته شده است؟

دانلود کلیپ حرف‌هاى کارشناس وهابی

 

کدام را باور کنیم، متن کتاب را یا ادعاى دروغین این کارشناس وهابى را ؟

معلوم مى‌شود که این کارشناس وهابى خودش اصلا کتاب را نخوانده است و گرنه چنین گاف بزرگى نمى‌داد .

 

بعد از سنی شدن ، با لباس روحانیون شیعه ، عقاید اهل سنت را ترویج می کرد !

 


نویسنده در کتاب خود ، با پرده برداری از واقعیت درونی خویش ، در مورد یکی از سخنرانی‌های خود بعد از سنی شدن اینچنین می‌گوید که :

پس از حضور در کردستان در چهار جای مختلف با لباس روحانی شیعی به ایراد سخن پرداختیم

 

 

در واقع این سخنان ، نشانگر باطن نویسنده است که حاضر است با تغییر چهره  و ظاهر ، به تبلیغ عقیده خود بر ضد شیعیان بپردازد ، حال از کجا مشخص این شخصی که خود می‌گوید با ظاهر شیعه تبلیغ اهل سنت کردیم ، کتاب را نیز با همین حیله و نیرنگ ننوشته باشد ؟

صفحه : 92 : تاریخ نوشتن کتاب : 27 ربیع الأول 1423  یا 16 ربیع الأول1422 :

 نویسنده کتاب در پایان مى‌گوید که این کتاب را در 19/3/1380 و 27 ربیع الأول 1423 هجرى شمسى !!! نوشته است.

 

 

اولاً: ماه ربیع الأول از ماه‌هاى هجرى قمرى است و  نه هجرى شمسى .

ثانیاً: این دو تاریخ با یکدیگر مصادف نیست؛ بلکه یکسال و یازده روز اختلاف دارد .

براى آگاهى از این مطلب به آدرس ذیل بروید و تاریخ 19/3/1380 را تبدیل کنید ببیند که چه تاریخى به شما خواهد داد :

http://calendar.ut.ac.ir/Fa/Software/CalConv.asp

توضیح عکس‌ها :

عکس سایت ناجى کرد و سخنرانى راد مهر در مجلس شوراى اسلامی

 

 

 

در این تقلب عکس این سر را بریده‌اند و به جای سر رادمهر تقلبی گذاشته‌اند

 

 

فتوشاپ عکس رئیس جمهور سابق ایران و گذاشتن کله رادمهر به جاى او:

 

 

تفکیک و توضیح عکس:

شخصى که برادر او معرفى شده و سر او به جاى سر محافظ گذاشته شده است:

 

 

شخصى که رادمهر معرفى شده و از سر او به جاى سر رئیس جمهور گذاشته شده:

 

 

 محافظ رئیس جمهور که از رادمهر تقلبى حفاظت مى‌کند

 

 

على شمخانی، وزیر دفاع سابق ایران که رامهر تقلبى را همراهى مى‌کند

 

 

مهندس جهانگری، وزیر آن دوران که رادمهر تقلبی را همراهى کرده است

 

 

حجت الإسلام موسوى لارى، وزیر کشور سابق که رادمهر تقلبى را همراهى مى‌کند

 

 

عکس توضیح داده شده در سایت کلوپ

 

 

عکس جلد کتاب چگونه هدایت شدم

دانلود فایل pdf کتاب چگونه هدایت شدم

 

دانلود فایل پاور پوینت و توضیح کامل عکس‌ها

گروه پاسخ به شبهات ،‌ مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
منوی موضوعات وبلاگ
سلام علیکم
به حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ 19/10/1392 با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات وارده بر مکتب اهل بیت (علیهم السلام ) یعنی مذهب حقه شیعه اثنی عشری از جانب سایر فرق به ویژه وهابیت راه اندازی شد!
در ضمن برخی با امکانات تبلیغی بسیار عظیمی که در اختیار دارند اینطور وانمود می کنند که مسلمانها دو دسته اند آنهم شیعه و سنی!!!
اما ما می خواهیم بگوییم مسلمانها ده ها فرقه اند که یکی از آنها شیعه است!!!
دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آرشیو موضوعی وبلاگ