به گزارش 73 فرقه به نقل از گزارش «امپراتوری دروغ»، در این سلسله مطالب، به نقل از سخنان حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدمهدی علیزاده موسوی کارشناس ارشد اندیشه سیاسی جهان اسلام و مدیر پژوهشکده حج و زیارت، به بررسی «جریان سلفییت، وهابیت و تکفیر با رویکردی به تحولات اخیر عراق» میپردازیم که قسمت سوم آن در ذیل آمده است.
*چگونه وهابیت را از سلفیت تشخیص دهیم؟
بحثی که میشود آن را مورد واکاوی قرار داد این موضوع است که جریان شناسی وهابی داشته باشیم. نخست ؛وهابیت سلفیه:اولاً بحث این است که آیا بین این دو ترادف وجود دارد. یعنی هنگامیکه میگوییم وهابیت آیا منظور سلفیه است؟ آیا هنگامیکه میگوییم سلفیه آیا مرادمان وهابیت است؟. بین این دو تفاوت وجود دارد.؟ گاه گفته میشود در پاکستان سلفیها عملیات انتحاری انجام دادند چه رابطهای بین این دو واژه وجود دارد.؟
نخستین رابطه این دو «رابطه عام و خاص مطلق» است که مفهوم سلفی یک مفهوم گسترده است .این مفهوم گسترده دارای مصادیق مختلفی است. مانند این که ایران را فرض کنی که دارای شهرهای مختلفی است. یکی از مصادیق مهم و اساسی سلفیه آن بحث وهابیت است.
پرسش دیگری که وجود دارد این است که آیا تمام گروههای سلفی مانند وهابیت تکفیری هستند؟ پاسخ این پرسش این است که نه …در جریان سلفی شاهد جریانهای متفاوتی هستیم که گاه متضاد یکدیگرند و این نکته را باید توجه کرد. ضمن آنکه در دل خود وهابیت هم شاهد جریانهای متضادی هستیم.
در دل خود وهابیت در عربستان یک جریان سکولار داریم که جریان «حاکمیت» یا جریان ملکیه به آن گفته میشود، یک جریان افراطی موافق دولت داریم، و یک جریان دیگری به نام هیأت «کبار العلما» داریم که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارند. کار اینها مشروعیت بخشی به دولت است و دولت عربستان برای اینها امنیت ایجاد میکند و اینها برای دولت عربستان مشروعیت ایجاد میکنند.
گروه سوم «گروه افراطی مخالف دولت»است یعنی کسانی که قائل به این هستند که بر مبانی وهابیت نماندهاند یعنی بر اندیشههای وهابیت پشت پا زدند و بنابراین ضد دولت موضع گرفتند و قیام کردند و به شدت با دولت مخالفت و مقابله میکنند. بنابراین خود وهابیت هم شاخههای مختلفی دارد که اگر آنها را نشناسیم راه مقابله با آنها راحت نیست.
* تعریف مفهوم سلف و مرجعیت علمی، سیاسی و اجتماعی سلفیها
تعریف مفهوم سلف این است که هواداران آن قائل به این هستند که سه قرن اولیه اسلام بهترین قرون اسلام است ( قرون مفضله و برتر) و اساس آنها حدیثی از پیامبر است.
آنها معتقدند، که پیامبر فرمود: «خیر القرون قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم ثم یجیع اقوام یسبق شهادتهم علی یمینهم و یمینهم علی شهادتهم»، یعنی پیامبر فرمود بهترین قرنها قرن من است یعنی صحابه ثم الذین یلونهم پس کسانی که پس از آنها میآیند یعنی تابعین و پس از تابعین یعنی تابعین تابعین بهترین قرنهای اسلامیاست.
اما این روایت چندان معتبر نیست و ثانیا با حوادث تاریخی معتبر نیست. چگونه بهترین قرنها قرن اول است در حالی که جنگ «جمل صفین و نهروان» در قرن اول بود چگونه بگوییم که قرن اول برتر است در حالی که خوارج در قرن اول به وجود آمدند و پیامبر درباره آنها فرمود کسانی هستند که از دین خارج میشوند مانند کسانی هستند که مثل تیر از کمان خارج میشوند، پس بهترین قرون را حوادث تاریخی نمیسازند. خوب حال با این بهترین قرنها چه باید بکنیم. نگاهی باید در سه حوزه به سلفیت داشت.
مرجعیت علمیسلفیها/ اندیشه ورزی ممنوع
نخست مرجعیت علمی؛ از دید سلفیها اندیشه ورزی نباید داشت.و باید قائل به عقل و خرد خودتان نباشید و در تفسیر اوضاع روز باید بازگشت به مباحث علمیگذشته بکنید و نمیشود کسی بیاید و بگوید من مجتهدم و در علوم دینی وارد شود.
سامر استانبولی یکی از اندیشمندان سوریه است که میگوید وقتی شما با یک سلفی روبهرو میشوید روح گذشتگان در این کالبد دمیده شده انگار گذشتگان با شما حرف میزنند هر چی میگویید پاسخ میدهد فلانی اینگونه گفت فلانی این حرف را زد، اما خودت چه چیز داری بگویی، هیچ نظری ندارد،
مرجعیت سیاسی سلفیها / طالبان، داعش و بوکوحرام
مرجعیت سیاسی از دیگر ویژگیها است، میگویند بهترین نوع حکومت، حکومت خلافت است که شما در طالبان افغانستان، بوکوحرام نیجریه در آفریقا و در انصارالسنه و انصارالشریعه تونس افریقا میبینید که به دنبال احیای خلافت هستند، اما چه خلافتی؛ خلافتی که براساس نظریههای اهل سنت قدیم هستند نه جدید و خلیفه محورند نه شورا محور.
براساس تعریف خلیفه کسی است که قدرت آن بسیط است، قدرت آن نقدناپذیر است و نمیتوان آن را عزل کرد و تمام این ویژگی را برای خلیفه ذکر میکنند. وقتی ملامحمد در طالبان به قدرت میرسد یکی عبایی در قندهار نگه میدارند که به آن عبای شریف میگویند این را شاهاحمد ابدالی در زمان نادرشاه که ژنرال معروفی بود، پوشید و نفر دوم ملامحمد عمر به عنوان خلیفه مسلمانان پوشید و تشت آبی گذاشتند و مردها و زنها از طریق گذاشتن دستشان داخل آب با خلیفه بیعت کردند و دولت داعش مبنای سیاسیشان بر این اساس است و معتقدند که باید خلافت اسلامیایجاد کرد. طرفداران آنها به این نکته توجه ندارند که نه تنها با شیعیان و عراق مخالفند بلکه با دیگر کشورها هم مخالفند چون این افراد حکومت آلسعود ، آل خلیفه و ملک عبدالله اردن را هم جزو حاکمان فاسق میدانند و رفته رفته به طرف همان کشورهایی که حامیاین گروهها هستند جریان پیدا میکند.
مرجعیت اجتماعی داعش/ پنکه / آب یخ/ گل
اما سومین محور، «محور اجتماعی»است که معتقدند در زندگی اجتماعی هم باید شبیه افراد سه قرن اول اسلام بود…ریشها بسیار بلند، سبیلها تراشیده، آستینها و پاچه شلوارها کوتاه و معتقدند این شکل سلف است و باید اینگونه رفتار کرد. بنابراین برخی از اینها به شدت افراطی میشوند و حتی برخی از آنها پنکه را هم حرام میدانند چرا که در صدر اسلام نبوده یا آب یخ نباید خورد چون در صدر اسلام نبوده است، گل برای مریض نباید برد چون گل بردن بدعت است.
منبع:سایت خبری امپراتوری دروغ
- جمعه ۲ آبان ۹۳
- ۱۹:۵۷
- ۱۲۷۱
- ۰