بسم الله الرحمن الرحیم

73 فرقه (فرقه شناسی)

پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) : امت من بر ۷۳ فرقه تقسیم خواهند شد که فقط یک گروه از آن در بهشت و ۷۲ فرقه در دوزخ خواهند بود

کلیاتی در مورد فرقه جبریه

جَبْریّه، طرف‌دارانِ گرایشی اعتقادی‌اند که افعال انسانی را مخلوق خدا می‌دانستند و اختیار انسان را نفی می‌کردند.

فهرست مندرجات
۱ - معرفی فرقه جبریه
       ۱.۱ - عدم استقلال جبریه
       ۱.۲ - جبریه در فهرست فرقه‌های مبتدع
       ۱.۳ - جبریه در آثار فرقه‌نگاری زیدی و اسماعیلی
       ۱.۴ - اختلاف در دسته‌بندی‌ها
       ۱.۵ - چگونگی ظهور جبریه
       ۱.۶ - اقدام حسن بصری
       ۱.۷ - قدریه از مخالفان بنی امیه
       ۱.۸ - گزارش قاضی عبد الجبار
       ۱.۹ - تقسیم جبریه به سه گروه
              ۱.۹.۱ - نمایندۀ دسته اول
              ۱.۹.۲ - نمایندۀ دسته دوم
              ۱.۹.۳ - بزرگ‌ترین گروه جبرگرا
       ۱.۱۰ - آیات قرآنی مورد توجه جبرگرایان
       ۱.۱۱ - زمینه گرایش به جبر
       ۱.۱۲ - اتهام معبد جهنی
       ۱.۱۳ - جبریه در معرض انتقاد
       ۱.۱۴ - اشاعره معتقد به خلق افعال عباد
۲ - اختلاف در کافربودن جبریه
۳ - فهرست منابع
۴ - پانویس
۵ - منابع

معرفی فرقه جبریه[ویرایش]

مُجبَر در لغت به معنیِ کسی است که افعالی بر خلاف قصد و اختیارِ خود انجام ‌دهد. [۱][۲][۳]
اصطلاحِ جبریه به مفهوم فرقه‌ای مبتدع مدتها پس از گسترش عقیدۀ جبر در میان مسلمانان وارد ادبیات فرقه‌نگاری شد.

عدم استقلال جبریه
در کتاب الاستقامۀ خشیش بن اصرم (د ۲۵۳ق/۸۶۷ م) که در التنبیه والردِ ملطی [۴] بر جا مانده است و یکی از کهن‌ترین آثار فرقه‌نگاری اهل سنت به شمار می‌رود، از جبریه به عنوان فرقه‌ای مستقل نام برده نشده است.

 جبریه در فهرست فرقه‌های مبتدع
نخستین‌بار که اهل سنت از جبریه در فهرست فرقه‌های مبتدع استفاده کردند، مربوط است به کتاب الرد علی البدع مکحول بن فضل نسفی (د ۳۱۸ق/۹۳۰م).
مکحول نسفی همچون دیگر فرقه‌نگاران با توجه به مضمون حدیث نبویِ افتراق، [۵][۶][۷][۸] برای نشان دادنِ ۷۲ فرقۀ مبتدع، از ۶ فرقۀ اصلی جبریه و جهمیه به همراه مرجئه ، قدریه ، روافض و حروریه نام می‌برد.
هر یک از این فرق با منشعب شدن به ۱۲ شاخه در مجموع ۷۲ فرقۀ مبتدع را تشکیل می‌دادند. [۹]
تقسیم‌بندیِ مکحول بعدها هم در آثار اهل سنت ادامه یافت. [۱۰][۱۱][۱۲][۱۳]
طرحهای دیگری نیز در آثار فرقه‌نگاران مطرح شده است، برای نمونه نویسندۀ بیان الادیان ۸ فرقۀ اصلی را نام می‌برد و جهمیه را در دو گروه مجبره و مرجئه فهرست می‌کند ‌. [۱۴]

جبریه در آثار فرقه‌نگاری زیدی و اسماعیلی
در آثار فرقه‌نگاری زیدی و اسماعیلی جبریه اغلب در ذیل فرقۀ بزرگ‌ترِ مرجئه مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
ابوتمام نویسندۀ اسماعیلی باب ‌الشیطان که از منطقۀ [[خراسان] بود، چه‌بسا به تبعیت از سنت فرقه‌نگاریِ معتزله و کتاب المقالات ابوالقاسم بلخی [۱۵] جبریه را در ذیل گروههایی معرفی کرده است که از ایمان فهمی مرجئی داشتند و آن را به اقرارِ زبانی منحصر می‌دانستند.
پیروان جهم بن صفوان (جهمیهاسماعیل بطیخ(بطیخیهابی صباح بن معمر (صباحیه)، به همراه نجاریه و ضراریه ، در مجموع فرق جبریه محسوب می‌شدند. [۱۶]

 اختلاف در دسته‌بندی‌ها
نظیر همین دسته‌بندی در مفاتیح العلوم خوارزمی (د۳۸۳ق/ ۹۹۳م) نیز تکرار شده است. [۱۷]
احمد بن یحیی ابن مرتضی (د۸۴۰ ق/۱۴۳۶م) نویسندۀ زیدی ، نیز مجبره را از جملۀ مرجئه دانسته است.
در تقسیم‌بندی او کلابیه ، اشاعره ، بکریه و کرامیه از جمله مجبره هستند. [۱۸]
اما ابو حاتم رازی (د ۳۲۲ق/۹۳۴م)، نویسندۀ دیگرِ اسماعیلی، در ذکر فرقه‌های مرجئه، تنها به نظرات آنان دربارۀ ایمان و توحید توجه داشته، و ذکری از جبری بودنِ ایشان نکرده است. [۱۹]
در آثار اشاعره هم علاوه بر جهم بن صفوان به جبری بودنِ برخی از مرجئه اشاره شده است.
بغدادی (د ۴۲۹ق/۱۰۳۸م) آن دسته از مرجئه را که به جبر قائل بودند، از جملۀ جهمیه دانسته است. [۲۰]

چگونگی ظهور جبریه
معتزله در آثار خود به چگونگی ظهور مجبره اشاره کرده‌اند.
ابو علی جبایی ایام خلافت امویان را نخستین عصری می‌داند که مسائل مربوط به اختیار انسان و قضا و قدر الٰهی، و نقش مشیت الٰهی در سرنوشت انسان به صورت گسترده در جهان اسلام مطرح شد. [۲۱]
بنا به نظر قاضی عبد الجبار ، معاویه و جانشینان وی جبرگرایی را در شام گسترش دادند و از آن ‌پس، عقیده به جبر مذهب تودۀ مردم شد. [۲۲]

اقدام حسن بصری
حسن بصری در رساله‌ای که برای عمر بن عبد العزیز نوشته، بدون ذکر نام فرقه‌ای یا کس خاصی، به چند مورد از انحرافات جبرگرایان اشاره کرده است. [۲۳]
امویان مخالفان خود را ــ با توجه به مضمون حدیثی نبوی «القدریة مجوس هذه الامة...» ــ قدریه می‌نامیدند. [۲۴][۲۵]

قدریه از مخالفان بنی امیه
جمعی از کسانی که به طرف‌داری از اختیار در افعال انسانی به « قدریه » مشهور شده‌اند، از جملۀ مخالفان بنی امیه به شمار می‌آمدند.
معبد جهنی که به دستور حجاج ، یا به‌قولی عبدالملک بن مروان به قتل رسید، و غیلان دمشقی هم که هشام بن عبد الملک او را کشت، از جملۀ این قدریان‌اند. [۲۶]
عنوان قدری از سوی اهل سنت بعدها به معتزله هم اطلاق شد.
گرچه معتزله از پذیرفتن این عنوان سر باز زدند و مخالفان خود را قدری خواندند و گفتند هرکه خیر و شر قدر را به خدا نسبت دهد، شایستۀ عنوان قدریه است. [۲۷][۲۸][۲۹]

گزارش قاضی عبد الجبار
بنا بر گزارش قاضی عبد الجبار پس از بدعت بنی امیه ، در باب جبر گروهی این عقیده را اظهار کردند که خدا می‌تواند به انسان تکلیف ما لایطاق کند.
از نظر این گروه اگر کافری که خدا علم دارد هرگز ایمان نخواهد آورد، قدرت ایمان آوردن داشته باشد، در واقع قادر است خلاف قضا و قدر الٰهی را انجام دهد. [۳۰]

تقسیم جبریه به سه گروه
سید مرتضی عقاید جبریه را بنا بر فهم آنان از مسئلۀ استطاعت ۳ دسته دانسته است.
۱. افعال انسانی مخلوق خدا‌ست و هیچ تصرفی از سوی انسان در این افعال صورت نمی‌گیرد.
۲. افعال انسانی را خدا خلق می‌کند و انسان بنا به استطاعتی که متقدم بر فعل است، آن را انجام می‌دهد.
۳. افعال انسانی را خدا خلق می‌کند و انسان با استطاعتی که در هنگام فعل پدید می‌آید، آنها را انجام می‌دهد. [۳۱]
بنابراین دسته‌بندی، می‌توان گفت:

نمایندۀ دسته اول
مهم‌ترین نمایندۀ دستۀ اول جهم بن صفوان (د ۱۲۸ق/۷۴۶م) است.
جهم به کلی منکر استطاعت انسان بود.
از نظر او میان حوادث طبیعی که در جهان اتفاق می‌افتد و آنچه انسانها انجام می‌دهند، تفاوتی وجود ندارد. [۳۲][۳۳][۳۴]

 نمایندۀ دسته دوم
دستۀ دوم که اغلب به ضرار بن عمرو و حفص الفرد منسوب هستند، آن دسته از معتزلیانی را تشکیل می‌دهند که استطاعت قبل از فعل را پذیرفته بودند، ولی افعال انسانی را مخلوق خدا می‌دانستند. [۳۵][۳۶][۳۷][۳۸]

بزرگ‌ترین گروه جبرگرا
سومین گروه بزرگ‌ترین طیف فرقه‌های جبرگرا را شامل می‌شود.
سیدمرتضی گزارش می‌دهد پیش از همه یوسف بن خالد سمتی (د ۱۸۹ق/۸۰۵ م) نظریۀ استطاعت همراه با فعل را مطرح کرد و پس از وی حسین بن محمد بن عبد الله نجار رازی (د۲۲۰ق/۸۳۵ م) این نظریه را پذیرفت.
از این‌رو، نجاریه یا به گفتۀ اشعری ، حسینیه [۳۹] یکی از فرقه‌های ثابت جبریه شد.
اشاعره نیز در مسئلۀ استطاعت نظری همچون نجاریه داشتند.
چه بسا همین ویژگیِ اشاعره بود که شهرستانی را برآن داشت تا جبریه را به دو دستۀ جبریۀ خالص و متوسط تقسیم کند و اشاعره را جبریۀ متوسط بداند. [۴۰][۴۱]

 آیات قرآنی مورد توجه جبرگرایان
شمار آیات قرآنی که مورد توجه جبرگرایان قرار گرفت، به۲۰۰ می‌رسد، و‌ به‌طور کلی بر این موارد تأکید می‌کنند: اراده و مشیت الٰهی [۴۲][۴۳] نفی هدایت کافران [۴۴][۴۵] اثبات گمراهی کافران و فاسقان [۴۶][۴۷]تقلب و سخت گرداندن قلوب آنان [۴۸][۴۹] نیز اغواء و اغراء کفار از سوی خدا . [۵۰][۵۱]
آیاتی هم مؤید مشخص بودن مشیت و اجل انسانها نزد باری تعالی است [۵۲][۵۳] در آیاتی اشاره شده که بدون اذن الٰهی هیچ کاری بر نمی‌آید [۵۴][۵۵] همچنین الله خالق همه چیز است و مخلوقات در امکان خلق با او شریک نیستند [۵۶][۵۷][۵۸] آیات دیگری بر قدر الٰهی تأکید دارد [۵۹][۶۰][۶۱]
در احادیث نبوی نیز نظیر چنین آموزه‌هایی هست.
بنا بر حدیثی نبوی، فرشته‌ای از جانب خدا رزق ، اجل و سعادت و شقاوتِ جنین در شکم مادرش را مشخص می‌کند. [۶۲][۶۳]

زمینه گرایش به جبر
گرایش به جبر در میان مسلمانان را نباید از مسائلی دانست که صرفاً برپایۀ آموزۀ قرآنی پی‌ریزی شده است، در قرآن همچنانکه آیات مربوط به جبر وجود دارد، آیاتی هم بر اختیار انسان تأکید دارند.
عوامل دیگری همچون نفوذ فرهنگ و ادیان ایرانی و تأثیر اعتقادات بازمانده از اعراب جاهلی را زمینۀ گرایش به جبر دانسته‌اند.
علاوه بر این افرادی همچون احمد بن حنبل اعتقاد به اختیار انسان در افعال را برگرفته از مسیحیت دانسته‌اند.

اتهام معبد جهنی
معبد جهنی که به داشتن اختیار در افعال انسانی و نفی قدر عقیده داشت، متهم بود که عقاید خود را از مسیحیان فرا گرفته است. [۶۴][۶۵][۶۶]
قدیس یوحنا دمشقی ، جبریه را هم‌معنی با عقیدۀ مسلمانان دانسته است [۶۷]

جبریه در معرض انتقاد
جبریه از سوی معتزله و بعدها از سوی متکلمان امامی به‌سختی مورد انتقاد قرار گرفتند.
قاضی عبد الجبار مجبره را با مجوس مقایسه می‌کند. [۶۸]
شیخ مفید متکلم امامی مجبره را به دلیل اعتقاداتشان تکفیر کرد. [۶۹]
ابوالصلاح حلبی پرداخت صدقات به مجبره را جایز نمی‌دانست. [۷۰]

اشاعره معتقد به خلق افعال عباد
اشاعره از نظریۀ خلق افعال عباد دفاع می‌کردند و با تکیه بر نظریۀ کسب خود را جبری نمی‌دانستند.
از نظر اشاعره انسان به کمک قدرتی که در او از سوی خدا حادث می‌شود، قادر به انجام دادن افعال می‌شود و این قدرت را کسب می‌نامیدند. [۷۱][۷۲]
عبد القاهر بغدادی (د ۴۲۹ق/۱۰۳۷م) می‌گوید: ادعای معتزله در باب افعال انسانی که آن را مخلوق خدا نمی‌دانند، شرک است، زیرا خلق و آفرینش مخصوص خدا ست.
از نظر بغدادی هر که منکر استطاعتِ عبد باشد و کسبِ افعال انسانی را رد کند، جبری خواهد بود و هر که بنده را مکتسب عمل خود و خدا را خالق آن کسب بداند، سنی اهل عدل است و جبری و قدری نیست. [۷۳]

اختلاف در کافربودن جبریه[ویرایش]


در این که جبریّه کافرند و احکام کفر بر آنان بار می‌شود یا تنها در صورت پایبند بودن به لوازم کیش خود - مانند نسبت ظلم به خداوند دادن در صورت عقاب بندگان و نفی ثواب و عقاب- کافر و نجس هستند، اختلاف است. بیشتر فقها قائل به قول دوم می‌باشند. [۷۴][۷۵]

فهرست منابع[ویرایش]


(۱) عبدالرحمان ابن جوزی، تلبیس ابلیس، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲) علی ابن حزم، الفصل، به کوشش محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، ریاض، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۳) یعقوب ابن سکیت، اصلاح المنطق، به کوشش محمد حسن بکایی، مشهد، ۱۴۱۲ق.
(۴) علی ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۵) احمد ابن مرتضی، البحر الزخار، بیروت، ۱۹۷۵م.
(۶) ابن منظور، لسان.
(۷) ابن ندیم، الفهرست.
(۸) ابوتمام خراسانی، باب الشیطان من کتاب الشجرة، به کوشش و مادلونگ و پ واکر، برلین، ۱۹۹۰م.
(۹) ابوحاتم رازی، «الزینة»، الغلو و الفرق الغالیة از عبدالله سلوم سامرایی، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۱۰) تقی ابوالصلاح حلبی، الکافی، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.
(۱۱) محمد ابوالمعالی، بیان الادیان، به کوشش هاشم رضی، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۱۲) احمد بن حنبل، العلل، به کوشش وصی‌الله عباس، بیروت/ ریاض، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۳) علی اشعری، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
(۱۴) احمد امین، ضحی الاسلام، بیروت، دار الکتاب‌العربی.
(۱۵) حسن انصاری، «کتابی از ابوتمام نیشابوری فیلسوف ایرانی ناشناخته»، نشردانش، تهران، ۱۳۸۰ش، شم‌ ۹۷.
(۱۶) محمد بخاری، التاریخ الصغیر، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، ۱۴۰۶ق.
(۱۷) محمد بخاری، «خلق افعال العباد»، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار و عمار جمعی طالبی، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
(۱۸) محمد بخاری، صحیح، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۹) عبد القاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، بیروت، ۱۹۷۷م.
(۲۰) احمد بیهقی، السنن الکبری، به‌کوشش محمد عبدالقادر عطا، مکه، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م.
(۲۱) محمد ترمذی، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۲۲) علی جرجانی، التعریفات، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۲۳) علی جرجانی، شرح المواقف، قاهره، ۱۳۲۵ق/ ۱۹۰۷م.
(۲۴) عبدالملک جوینی، الارشاد، به کوشش اسعد تمیم، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۲۵) حسن بصری، «رسالة فی القدر»، رسائل العدل و التوحید، به کوشش محمد عماره، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۲۶) علی خزاز قمی، کفایة الاثر، به کوشش عبد اللطیف حسینی کوه‌کمری، قم، ۱۴۰۱ق.
(۲۷) محمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، به کوشش فان فلوتن، لیدن، ۱۸۹۵م.
(۲۸) عبدالله دارمی، سنن، به کوشش فواز احمد زمرلی و خالد سبع علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
(۲۹) احمد رازی، حجج القرآن، به کوشش احمدعمر محمصانی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۳۰) علی سید مرتضی، «انقاذ البشر من الجبر و القدر»، رسائل، به کوشش احمد حسینی و مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ق.
(۳۱) محمد شهرستانی، الملل والنحل، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
(۳۲) عثمان عراقی، الفرق المفترقة بین اهل الزیغ و الزندقة، به کوشش یشار قوتلو آی، آنکارا، ۱۹۶۱م.
(۳۳) محمد عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، به کوشش عبد المعطی امین قلعجی، بیروت، ۱۴۱۸ق.
(۳۴) قاضی عبدالجبار، «فضل الاعتزال»، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، به کوشش فؤاد سید، تونس، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۳۵) قرآن کریم.
(۳۶) محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
(۳۷) محمد کلینی، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۳۸) گارده، ل و جرج قنواتی، فلسفة الفکر الدینی بین الاسلام والمسیحیة، ترجمۀ صبحی صالح و فرید جبر، بیروت، ۱۹۶۷م.
(۳۹) احمد مانکدیم،) تعلیق (شرح الاصول الخمسة، به کوشش عبد الکریم عثمان، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
(۴۰) مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۴۱) محمد مفید، المسائل السرویة، به کوشش صائب عبد الحمید، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
(۴۲) محمد ملطی، التنبیه والرد علی اهل الاهواء والبدع، به کوشش محمد زاهد کـوثری، قاهره، ۱۹۷۷م.
(۴۳) مکحول نسفـی، «الرد علـی اهل البـدع و الاهواء الضالـة المضلة»، «کتاب ۱».
 به نقل ویکی فقه

پانویس
[ویرایش]

۱.   علی ابن حزم، الفصل، ج۳، ص۳۵، به کوشش محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، ریاض، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۲.   یعقوب ابن سکیت، اصلاح المنطق، ذیل اجبر، به کوشش محمد حسن بکایی، مشهد، ۱۴۱۲ق.
۳.   ذیل جبر، ابن منظور، لسان.
۴.   محمد ملطی، التنبیه والرد علی اهل الاهواء والبدع، ج۱، ص۹۱ ‌، به کوشش محمد زاهد کـوثری، قاهره، ۱۹۷۷م.
۵.   محمد ترمذی، سنن، ج۵، ص۲۶، به کوشش احمد محمد شاکر، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
۶.   عبدالله دارمی، سنن، ج۲، ص۳۱۴، به کوشش فواز احمد زمرلی و خالد سبع علمی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۷.   محمد کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۲۴، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۲ش.
۸.   علی خزاز قمی، کفایة الاثر، ج۱، ص۱۵۵، به کوشش عبد اللطیف حسینی کوه‌کمری، قم، ۱۴۰۱ق.
۹.   مکحول نسفـی، «الرد علـی اهل البـدع و الاهواء الضالـة المضلة»، ج۱، ص۶۱-۶۲، «کتاب ۱».
۱۰.   عثمان عراقی، الفرق المفترقة بین اهل الزیغ و الزندقة، ج۱، ص۶۱-۷۳، به کوشش یشار قوتلو آی، آنکارا، ۱۹۶۱م.
۱۱.   عبدالرحمان ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۲۸، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۲.   عبدالرحمان ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۳۲، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۳.   محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۱۶۳-۱۶۴، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م.
۱۴.   محمد ابوالمعالی، بیان الادیان، ج۱، ص۲۷-۲۸، به کوشش هاشم رضی، تهران، ۱۳۴۲ش.
۱۵.   حسن انصاری، «کتابی از ابوتمام نیشابوری فیلسوف ایرانی ناشناخته»، ج۱، ص۶۳-۶۷، نشردانش، تهران، ۱۳۸۰ش، شم‌ ۹۷.
۱۶.   ابوتمام خراسانی، باب الشیطان من کتاب الشجرة، ج۱، ص۴۲-۵۲، به کوشش و مادلونگ و پ واکر، برلین، ۱۹۹۰م.
۱۷.   محمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ج۱، ص۲۶-۲۷، به کوشش فان فلوتن، لیدن، ۱۸۹۵م.
۱۸.   احمد ابن مرتضی، البحر الزخار، ج۱، ص۴۲-۴۳، بیروت، ۱۹۷۵م.
۱۹.   ابوحاتم رازی، «الزینة»، الغلو و الفرق الغالیة از عبدالله سلوم سامرایی، ص ۲۶۳-۲۶۹ ،بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م .
۲۰.   عبد القاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۹۰، بیروت، ۱۹۷۷م.
۲۱.   قاضی عبدالجبار، «فضل الاعتزال»، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص۱۴۳ ،به کوشش فؤاد سید، تونس، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۲.   قاضی عبدالجبار، «فضل الاعتزال»، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص۱۴۴ ،به کوشش فؤاد سید، تونس، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۳.   حسن بصری، «رسالة فی القدر»، ج۱، ص۱۱۲-۱۲۲، رسائل العدل و التوحید، به کوشش محمد عماره، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۲۴.   محمد بخاری، التاریخ الصغیر، ج۲، ص۲۴۷، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، ۱۴۰۶ق.
۲۵.   احمد بیهقی، السنن الکبری، ج۱۰، ص۲۰۳، به‌کوشش محمد عبدالقادر عطا، مکه، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م.
۲۶.   علی سید مرتضی، «انقاذ البشر من الجبر و القدر»، ج۲، ص۱۷۸-۱۸۰، رسائل، به کوشش احمد حسینی و مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ق.
۲۷.   قاضی عبدالجبار، «فضل الاعتزال»، ج۱، ص۱۶۷، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، به کوشش فؤاد سید، تونس، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۸. ↑ علی جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۷۷-۳۷۸، قاهره، ۱۳۲۵ق/ ۱۹۰۷م.
۲۹. ↑ احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۸۱، بیروت، دار الکتاب‌العربی.
۳۰. ↑ قاضی عبدالجبار، «فضل الاعتزال»، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص۱۴۸ ،به کوشش فؤاد سید، تونس، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۳۱. ↑ علی سید مرتضی، «انقاذ البشر من الجبر و القدر»، ج۲، ص۱۸۲، رسائل، به کوشش احمد حسینی و مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ق.
۳۲. ↑ علی اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۷۹، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
۳۳. ↑ عبد القاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۹۹، بیروت، ۱۹۷۷م.
۳۴. ↑ محمد بخاری، «خلق افعال العباد»، ج۱، ص۲۱۲، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار و عمار جمعی طالبی، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
۳۵. ↑ محمد شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۸۶، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
۳۶. ↑ محمد شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۹۰-۹۱، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
۳۷. ↑ علی سید مرتضی، «انقاذ البشر من الجبر و القدر»، ج۲، ص۱۸۱، رسائل، به کوشش احمد حسینی و مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ق.
۳۸. ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۲۹.
۳۹. ↑ علی اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۸۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
۴۰. ↑ محمد شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۸۵-۸۶، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
۴۱. ↑ علی جرجانی، التعریفات، ج۱، ص۱۰۱، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۴۲. ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۶.    
۴۳. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۵۳.    
۴۴. ↑ توبه/سوره۹، آیه۳۷.    
۴۵. ↑ مائده/سوره۵، آیه۵۱.    
۴۶. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۶.    
۴۷. ↑ نساء/سوره۴، آیه۸۸.    
۴۸. ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۵۵.    
۴۹. ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۳.    
۵۰. ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۴.    
۵۱. ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۶.    
۵۲. ↑ انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۵۳. ↑ توبه/سوره۹، آیه۵۱.    
۵۴. ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۲۰۸.    
۵۵. ↑ تغابن/سوره۶۴، آیه۱۱.    
۵۶. ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۸.    
۵۷. ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۰۱.    
۵۸. ↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۲.    
۵۹. ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۸.    
۶۰. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۸.    
۶۱. ↑ احمد رازی، حجج القرآن، ص۱۷-۳۵ ،به کوشش احمدعمر محمصانی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م .
۶۲. ↑ محمد بخاری، صحیح، ج۶، ص۲۴۳۳، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۶۳. ↑ مسلم بن حجاج، صحیح، ج۴، ص۲۰۳۶، به کوشش محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۶۴. ↑ احمد بن حنبل، العلل، ج۱، ص۵۰۰، به کوشش وصی‌الله عباس، بیروت/ ریاض، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۶۵. ↑ علی ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۹، ص۳۱۹، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
۶۶. ↑ محمد عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۴، ص۲۱۸، به کوشش عبد المعطی امین قلعجی، بیروت، ۱۴۱۸ق.
۶۷. ↑ گارده، ل. و جرج قنواتی، فلسفة الفکر الدینی بین الاسلام والمسیحیة، ، ج۱، ص۶۰ ترجمۀ صبحی صالح و فرید جبر، بیروت، ۱۹۶۷م .
۶۸. ↑ احمد مانکدیم،( تعلیق)شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۲۸۷-۲۸۸، به کوشش عبد الکریم عثمان، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
۶۹. ↑ محمد مفید، المسائل السرویة، ج۱، ص۶۹، به کوشش صائب عبد الحمید، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
۷۰. ↑ تقی ابوالصلاح حلبی، الکافی، ج۱، ص۳۲۶، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق.
۷۱. ↑ محمد شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۸۵، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
۷۲. ↑ عبدالملک جوینی، الارشاد، ج۱، ص۱۷۳‌، به کوشش اسعد تمیم، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۷۳. ↑ عبد القاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۳۲۸، بیروت، ۱۹۷۷م.
۷۴. ↑ جواهر الکلام ج۶، ص۵۴-۵۵.    
۷۵. ↑ مستمسک العروة ج۱، ص۳۸۷-۳۹۱.    


منابع[ویرایش]

دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۶۴۲۹.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۴۵-۴۶.   
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
منوی موضوعات وبلاگ
سلام علیکم
به حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ 19/10/1392 با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات وارده بر مکتب اهل بیت (علیهم السلام ) یعنی مذهب حقه شیعه اثنی عشری از جانب سایر فرق به ویژه وهابیت راه اندازی شد!
در ضمن برخی با امکانات تبلیغی بسیار عظیمی که در اختیار دارند اینطور وانمود می کنند که مسلمانها دو دسته اند آنهم شیعه و سنی!!!
اما ما می خواهیم بگوییم مسلمانها ده ها فرقه اند که یکی از آنها شیعه است!!!
دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آرشیو موضوعی وبلاگ